هنرمند کیست؟ روایت دوم: پیگملیون

who-is-artist-pygmalion//—–//نیلوفر رضوی//—–//پیگملیون از مجموعهٔ افسانه‌ای اوید با نام متامورفوسیس، حتی تا به امروز موضوع بررسی بسیاری از متون تئوری و تاریخ هنر است. شخصیت پیگملیون بازنمایی هنرمندی است زن‌گریز که شیفتگی بیمارگونه با هنر خود (پیکرتراشی) دارد. در اوج انزجار از آنچه او پلشتی زنان می‌پنداشت، قسم یاد می‌کند که مجسمه‌ای بسازد که از این آلودگی‌ها پاک باشد و تجسم زیبایی واقعی باشد. //—–//

پیگملیون از مجموعهٔ افسانه‌ای اوید با نام متامورفوسیس، حتی تا به امروز موضوع بررسی بسیاری از متون تئوری و تاریخ هنر است. شخصیت پیگملیون بازنمایی هنرمندی است زن‌گریز که شیفتگی بیمارگونه با هنر خود (پیکرتراشی) دارد. در اوج انزجار از آنچه او پلشتی زنان می‌پنداشت، قسم یاد می‌کند که مجسمه‌ای بسازد که از این آلودگی‌ها پاک باشد و تجسم زیبایی واقعی باشد. در این تلاش او شیفته موجودی می‌شود که خود تراشیده است. پیگملیون در احوالی پریشان به ونوس پناه می‌برد و از او می‌خواهد که نظیر زیبایی و معصومیت دست‌پرورده‌اش را در زنی زنده و موجود بر او بنمایاند. ونوس لطف را حق او تمام می‌کند و به مجسمهٔ بیجان گالاتئا جان می‌دهد.

image.png

پیگملیون و گالاتئا، فرانسیسکو گویا، ۱۸۱۲-۱۸۲۰

یکی از دلایل توجه مداوم به افسانه پیگملیون این است که در قالب شخصیت او و داستان درگیری‌اش با مجسمه‌ای که ساخته، یعنی گالاتئا، چندین مبحث اساسی در هنر و زیبایی‌شناسی دوران کلاسیک مطرح می‌شود. این مباحث شامل نگاه هنرمند، نقش دیگر حواس در هنر، کمال‌گرایی هنری، حد تاثیر نیروهای قدسی در خلاقیت هنری، و میزان تسلط و مالکیت هنرمند بر اثرش است.

image.png

پیگملیون و گالاتئا، جاکوبو آمیگونی، ۱۶۸۲-۱۷۵۲

در مورد پیگملیون هم مانند اورفئوس، افسانه در مرز جدال دو مفهوم شکل می‌گیرد. هنر غربی خصوصاً در دوران کلاسیک بیشتر مشغول حواسی است که از دور می‌تواند اثر را درک کند؛ در این فرهنگ هنری، بر خلاف هنر شرقی، لامسه و بویایی و چشایی چندان جایی ندارد و آداب تشرف به اصالت چیزها از مسیر این حواس نمی‌گذرد.* حس بینایی در هنر کلاسیک از جایگاهی برتر برخوردار است. با این حال، به همان اندازه که هنر موسیقی اورفئوس را به مرز مبهم نظم و بی‌نظمی می‌کشاند، لمس دستان مجسمه ساز پیگملیون در هنگام ساخت و تحسین گالاتئا او را به مرزهای مبهم پاکی و ناپاکی می‌کشاند.

عشق در حال جان بخشیدن به گالاتئا، هنری هوارد، حدود ۱۸۰۲

در برخی روایت‌ها، پایان خوش داستان پیگملیون و گالاتئا، کامیاب  شدن پیگملیون و تشکیل خانواده آنها و فرزندی که نامش بعدها نام شهری در قبرس می‌شود (پافوس)، خواننده را راضی می‌کند. اما در بسیاری از بحث‌ها و تحلیل‌ها، اینکه گالاتئا تا چه اندازه مدیون و در قید پیگملیون بود و تا چه حد وامدار ونوس بود، و یا  اینکه او آیا به اختیار خود در کنار پیگملیون ماند به موضوعی برای تحلیل عمیق‌تر تبدیل شده است. انتهای این بحث به سئوالی بسیار کلیدی در حوزه نقد هنری ختم می‌شود: “اثر هنری تا چه حد «متعلق» به هنرمند است و تا چه حد موجودیتی است مستقل با سرنوشتی خاص خود؟”

image.png

«پیگملیون»، جوزپه گزی، قرن ۱۷

برای مطالعه بیشتر:

  • Enterline L. (20062000). The rhetoric of the body from ovid to shakespeare. Cambridge University Press.
  • Saunders C. J. Maude U. & Macnaughton J. (2009). The body and the arts. Palgrave Macmillan.
  • Rimell V. (2009). Ovid’s lovers desire difference and the poetic imagination. Cambridge University Press.

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *