دسته: زیبایی شناسی

  • به بهانهٔ پیگملیون: بازنمایی زیبایی زن در هنر

    به بهانهٔ پیگملیون: بازنمایی زیبایی زن در هنر

    pygmalion-woman-beauty-in-art//—–//نیلوفر رضوی//—–//زیبایی زن در هنر از داستان پیگمالیون تا آثار هنرمندان بزرگ همچون داوینچی همواره موضوعی جذاب و پیچیده بوده است. نگاه به زن و تجسم زیبایی‌های او در طول تاریخ هنری تغییرات زیادی کرده است. در این یادداشت، مروری داریم بر نحوه بازنمایی زیبایی زن در هنر و فرهنگ‌های مختلف و تاثیر آن در شکل‌گیری آثار هنری ماندگار.”//—–//

    زیبایی زن در هنر؛ از افسانه پیگملیون تا بانوی صخره‌ها

    در داستان پیگملیون، و همهٔ بازنمایی‌ها و اقتباس‌های پاره‌از این افسانه در هنرهای تجسمی، نگاه به زن و تجسم آنچه زیبایی زن  شناخته می‌شود بخش محوری از داستان بود. چندان جای تعجب ندارد. جلال ستاری معتقد است که زن یکی از چند کلید رازگشایی از فرهنگ قوم است.

    نگاه به زن در شاهنامه

    سودابه در شاهنامه شاه طهماسبی زن در شاهنامه زیبایی زن در هنر

    در فرهنگ ایرانی نیز فردوسی در وصف زیبایی زن، آنچه می‌گوید دور از پیگملیون نیست:

    اگر پارسا باشد و رای‌زن

    یکی گنج باشد پر آکنده زن

    بویژه که باشد به بالابلند

    فروهشته تا پای مشکین کمند

    خردمند و با دانش و ناز و شرم

    سخن گفتن خوب و آوای نرم

    (وصف همسر نیکرو و پارسای کسری در شاهنامه)

    اما در همه فرهنگ‌ها، آنکه زن را موجوی فرشته‌سان یا پلید و شیطانی بدانند محل تردید بوده است و همین تزلزل در آثار ادبی و هنری هم مشاهده می‌شود.

    قرون وسطی و زیبایی ممنوعه

    پس از دوران کلاسیک، در قرون وسطی کمتر فیلسوفی تمایل دارد به مبحث زیبایی زن بپردازد. با این همه چاره‌ای نداشتند جز آنکه «غزل غزل‌ها» یا نشیداالانشاد را تفسیر کنند که شعری اروتیک در متن عهد عتیق کتاب مقدس و نسبت داده شده به حضرت سلیمان است.

    Song_of_songs_Rothschild_mahzor.jpg

    بخش نخست غزل غزل‌ها در صفحه تذهیب شده از کتاب مقدس به سال ۱۴۹۲، مجموعه روتشیلد ماهزور، ایتالیا

    حتی در همان دوران به ظاهر دور از لذت‌های زمینی هم آثار و اشعاری مانند کارمینا بورانا شامل متنهای شعر لاتینی مخصوص مغازله و تفرج بودند. به رنسانس که نزدیک می‌شویم، همان احوال زیبایی‌خواهی دوران کلاسیک در آثار بوکاچو و پترآرک پیدا می‌شود که زنان در آن ناپیدا نیستند. اما در همین آثار هم زیبائی فرشته‌سان زن غالباً مفهومی است همنشین با دست نیافتنی بودن او.

    image.png

    بخشی از تابلوی حمام کردن بتسابه، هانس مملینگ، حدود ۱۴۰۸، اشتات گالری اشتوتگارت (داود در پس زمینهٔ نقاشی دیده می‌شود)

    رنسانس تجسم زیبایی زن را پیچیده‌تر کرد. در این دوره لازم بود که هم طبیعت به دقیق‌ترین شکل بازنمایی شود و هم آن کیفیاتی از زیبایی که این‌جهانی نبودند در هنر فراموش نشوند؛ ترکیبی که از نظر امبرتو اکو گاه غیرممکن است، با این همه به بهترین شکل وصف آثار هنرمندانی چون لئوناردو داوینچی است.

    image.png

    بخشی از تابلوی بانوی صخره‌ها، لئوناردو داوینچی، بین ۱۴۸۳ و ۱۴۸۶، موزه لوور

    برای مطالعهٔ بیشتر:

    • ستاری، جلال، ۱۳۷۱، سیمای زن در فرهنگ ایران، نشر مرکز.
    • فیرنتزوئولا، آنیولو، دربارۀ زیبایی زنان، ترجمه حمیدرضا بسحاق، ۱۴۰۱، نشر گیلگمش
    • Eco U. & McEwen A. (2010). On beauty (Pbk.). MacLehose.

  • هیولاهای زیبا

    هیولاهای زیبا

    beautiful-beasts//—–//نیلوفر رضوی//—–//در هر فرهنگ تعاریف متعددی از زیبایی وجود دارد که به تناسب دوران، و حتی حدود جغرافیایی، این تعاریف می‌توانند تنوع و تفاوت پیدا کنند. اما به ازای هریک از این چهارچوب‌های فرهنگی برای ارزیابی زیبایی، به طور منطقی تعریف «زشت/ زشتی» هم معلوم می‌شود.//—–//

    اندر تجسم زیبایی دیو

    در هر فرهنگ تعاریف متعددی از زیبایی وجود دارد که به تناسب دوران، و حتی حدود جغرافیایی، این تعاریف می‌توانند تنوع و تفاوت پیدا کنند. اما به ازای هریک از این چهارچوب‌های فرهنگی برای ارزیابی زیبایی، به طور منطقی تعریف «زشت/ زشتی» هم معلوم می‌شود. در بین همه تعاریف زشتی که انسان در طول تاریخ با آنها روبرو شده است، کمتر نمونه‌ای است که به اندازه صور عجایب (Grotesque) یا دهانهٔ اژدر (Gargoyle) رنسانسی مصور و معروف شده باشد. علاقه به این دیوهای مجسم (هیولاهای زیبا) و ماندگار از کجا نشأت می‌گیرد؟

    image.png

    Grotesque Keystone, Santa Maria Formosa, Venice. Photo: Luke Morgan

    نظم و تناسب حاکم بر تعریف سختگیرانهٔ زیبایی دوران کلاسیک، جای تردید چندانی برای تعریف آنچه زشت پنداشته می‌شده باقی نمی‌گذارد. با این‌ همه، نه‌ تنها خیل بزرگی از دیوها و مخلوقات عجیب در این دوره به نام و شهرتی فراگیر دست یافته‌اند، بلکه زشتی نیز در جای‌جای هنر و اندیشهٔ آن دوران، شانه به شانه و حتی آمیخته با زیبایی، حضوری پذیرفته‌شده دارد.

    اشاره به زشتی و هیولاها در متن‌های کلاسیک و قرون وسطایی

    در کتاب ضیافت، افلاطون در شرح ظاهر ارسطو او را به سیلنوس (دیو همنشین دیونوسیوس) و دیگر ساتیرها تشبیه می‌کند و ادعا می‌کند که ارسطو خود از این شباهت باکی ندارد، اما هنگامی که دهان بگشاید، خواهید دید که چه طبعی در او نهفته است؛ اشارۀ او به طبع ملکوتی و متعالی ارسطو است که زیر ظاهری خوفناک مخفی شده است.

    زشتی کلاسیک هیولای زیبا

    سیلنوس در میانهٔ تصویر دست بر شانۀ دو ساتیر، چاپ به ابعاد ۱۵ در ۵۱.۸ سانتیمتر، اثر مارک‌آنتونیو ریموندی در حدود ۱۵۱۰ الی ۱۵۱۳میلادی، اکنون در موزه متروپولیتن نیویورک

    از نوشته‌های قدیس بوناونتورا در قرن سیزدهم میلادی تا به آثار هگل در آستانۀ قرن نوزدهم، این مطلب تصریح شده است که هرگاه زشتی با مهارتی شایسته، و به شکلی تأثیرگذار در اثری هنری بازنمائی شود، بر زیبایی آن اثر باید صحه گذاشت.
    کانت می‌گوید زیبایی طبیعی عبارت است از پدیده‌ای که خود زیباست، اما زیبایی هنری از بازنمایی زیبای یک پدیده‌‌ [شاید حتی نازیبا] آفریده می‌شود. او در «نقد خرد محض» در این خصوص عنوان می‌کند که برتری هنر در آن است که امر زشت را چنان به زیبایی در برابر شما زنده و حاضر می‌کند که شما را از انزجار گریزی نیست!

    هیولاهای زیبا

    بازنمایی غوطه‌وری هیولاها و موجودات شیطانی در نقاشی سه‌لته‌ای «باغ‌ لذت‌های دنیوی»، پنل «جهنم»، اثر هیرونیموس بوش (۱۵۱۶-۱۴۵۰)، هم اکنون در موزهٔ پرادو مادرید، اسپانی (هیولاهای زیبا)

    حضور هیولاها در باغ‌های رنسانس

    اما شاید حضور این دیوها و هیولاها و داستان‌های رعب‌آورشان در هیچ اثر هنری دیگری به اندازۀ باغ‌های دوران رنسانس عجیب نباشد. هرچند همه آموزه‌های مکتوب معماری منظر و باغ‌سازی آن دوران به ایجاد مکانی دلپذیر (Locus Amoenus) توصیه می‌کند، آنچه در پیکر برخی از این باغ‌ها، و روایت ضیافت‌های پرشور آنها باقیمانده، شهادت می‌دهد که حتی باغ هم محل جولان این موجودات و افسانه‌های آنها بوده است.

    به‌نظر می‌رسد که تأثیر احیای میراث یونانی-رومی در دورۀ رنسانس، و اشتیاق به متون اوید، ویرژیل، هوراس، هومر و دیگر متون دوران کلاسیک، بازنمایی شخصیت‌های افسانه‌های کلاسیک در باغ‌ها و بازسازی دراماتیک صحنه‌های آن را در محیط‌ها رواج داد.

    هیولاهای زیبا زیبایی دیو زشتی در هنر

    مجسمۀ اورکوس، خدای از جهان زیرین و مجازات‌کننده پیمان‌شکنان، در باغ بومارزو قرار دارد. این باغ در لاتزیوی شمالی واقع است و توسط پیرو لیگوریو در قرن شانزدهم طراحی شد. ساخت مجسمه‌های آن به سیمونه موسکینو نسبت داده شده است.

    مجسمه‌ کوه‌های اپنین (هیولای زیبا)

    مثالی از مجسمه‌ای که همه با نام کوه‌های اپنین می‌شناسند، در واقع بازنمایی هیولاگونه‌ای از افسانه تبدیل شدن اطلس به کوه در افسانه‌ «انه‌اید» ویرژیل است.این نام را از رشته‌کوه‌هایی که در طول کشور ایتالیای امروزی امتداد می‌یابد، وام گرفت. این امر می‌تواند اقتباسی  از زشتی در هنر باشد.
    این اثر، تلفیقی از اسطوره، طبیعت و تخیل هنرمند رنسانسی را به نمایش می‌گذارد. جامبولونیا مجسمه‌ساز فلاندری، این مجسمه را در سال ۱۵۸۰ برای ویلا پراتولینو ساخت. دیگر موجودات افسانه‌ای متامورفوسیس اووید، مجسمه را احاطه کرده‌اند و سازنده‌اش درون آن مجموعه‌ای از غارهای سحرآمیز و اتاق‌ها ساخت. برخی از آنها بعدها تخریب شدند. امروزه ویلا پراتولینو وجود ندارد و مجسمه در ملکی که در سال ۱۸۰۰ جایگزین آن شد. (به نام ویلا دمیدوف در ۱۰ کیلومتری شمال فلورانس) هنوز پابرجاست.

    هیولاهای زیبا زشتی در هنر

    برای مطالعهٔ بیشتر مراجعه کنید به:

    • Edwards J. D. and Graulund (2013). Grotesque. Routledge
    • Morgan L. (2016). The monster in the garden: reframing renaissance landscape design. University of Pennsylvania Press.
    • Hammeken C. A. & Hansen M. F. (2019). Ornament and monstrosity in early modern art. Amsterdam University Press.

  • زیبایی‌شناسی منظر در باغ انگلیسی

    زیبایی‌شناسی منظر در باغ انگلیسی

    english-garden-inspiration//—–//نیلوفر رضوی//—–//این یادداشت به بررسی تأثیر سفرهای اکتشافی اشراف‌زادگان انگلیسی پس از استقلال کلیسای پروتستان از کلیسای رومن کاتولیک، بر تحول نگاه به طبیعت و شکل‌گیری باغ انگلیسی می‌پردازد. ضمن مرور گراند تور، اندیشه‌های ادموند بورک درباره زیبایی والا و بدیع منظر نیز بررسی شده‌اند. همچنین نشان می‌دهد چگونه ارزش‌های ناسیونالیستی، تحولات زیبایی‌شناسی و گرایش به طبیعت، معماری منظر را متحول کرده و باغ‌هایی با ترکیبی از طبیعت بکر، روایت‌های اسطوره‌ای و مهندسی پدید آوردند. باغ انگلیسی، آمیزه‌ای است از فرهنگ، طبیعت و تخیل.//—–//

    پس از استقلال مذهبی-سیاسی کلیسای پروتستان انگلستان از کلیسای رومن-کاتولیک در قرن شانزدهم میلادی، سفرهای با مقاصد زیارتی در قلمروهای کاتولیک اروپای قاره جای خود را به سفرهای اکتشافی داد که در آن زمان بین اشراف‌زادگان جوان مرسوم بود. تا قرن هفدهم سفر کردن امری رایج شد و سفرنامه‌ها به ارتقای علم و فرهنگ کمک رساند.

    image.png

    نقشه گراند تور (سفر اکتشافی اشراف‌زادگان بریتانیایی) با شرحی که ویلیام بکفورد در سال ۱۷۸۰-۸۱ از این مسیر ثبت کرده است، منبع ویکیپدیا

    در انتهای قرن ۱۷ تا به انقلاب صنعتی، میل به اکتشاف و نگاه به طبیعت به عنوان منبع پژوهش شایع شد. سفرهای اکتشافی و پرسش‌های فلسفی در مورد طبیعت باعث شد طی تغییری بینادین، طبیعت منبع زیبایی تلقی گردد و در مباحث زیبایی‌شناسی مقولاتی جدید به این بحث اختصاص یابد. این تحولات باعث شد معیارهای جدیدی برای درک زیبایی طبیعت در فرهنگ خواص نفوذ کرده و به‌تدریج با نوشته‌های این افراد ذائقه عمومی هم تغییر یافت.

    image.png

    داگلاس هشتمین دوک همیلتن در گراند تور(نفر وسط) به اتفاق پزشکش و فرزند پزشک، منظره ژنو در پنجره دیده می‌شود. نقاشی اثر جان پرودوم به سال ۱۷۷۴

    زیبایی والا (sublime)

    با وجود آنکه در تاریخ نیز غیر از موازین زیبایی کلاسیک دیگر گونه‌های زیبایی هم شناخته و تعریف شده بودند، اما در این دوره به طور خاص ادموند بورک (۱۷۲۹-۱۷۹۷) دو نوع دیگر زیبایی را با عنوان‌های زیبایی شایان تصویر (بدیع منظر) و زیبایی والا (جلیل) را بازتعریف می‌کند تا در کنار موازین کلاسیک زیبایی‌شناسی مبتنی بر هندسه و ریاضیات، درک زیبایی خصوصاً در طبیعت را عمیق‌تر کند. در این میانه امر والا آن نوع از زیبایی است که در مواجهه با پدیده‌های عظیم و خوفناک طبیعت یافت می‌شود و موجب حیرت یا رعب و وحشت می‌شود.

    ادموند بروک زیبایی والا

    فیلیپ جیمز دلوتربرگ، یک بهمن در آلپ، نقاشی به سال ۱۸۰۳- ماخذ: وبسایت کالکتور

    پیکچرسک

    در مقابل «امر والا»، تعبیر زیبایی شایان تصویر/ بدیع منظر/ پیکچرسک سعی در تعریف زیبایی اموری دارد که از فرط پریشانی زیبا هستند؛ آشفتگی و بی‌نظمی، کهنگی، زوال و مفاهیمی از این دست هم می‌توانند سبب پدید آمدن زیبایی پیکچرسک در مبحث زیبایی‌شناسی بشوند.

    پیکچرسک
باغ انگلیسی

    سالواتور روزا، جان تعمیددهنده مسیح را به حواریون نشان می‌دهد، حدود ۱۶۵۵

    این معیارهای جدید زیبایی در کنار بالا گرفتن ناسیونالیسم بریتانیایی، موجب شد زمینه برای خلق نوعی دیگر از باغ‌ها که با ارزش‌های زیبایی‌شناختی طبیعت بکر هم‌خوان باشد فراهم شود. این باغ‌ها خصوصاً بر زیبایی‌های طبیعی انگلستان، اسکاتلند و ایرلند تأکید داشتند. ترکیب عرصه‌های باز چمن شبیه به چراگاه‌های طبیعی، دریاچه‌های مصنوعی و جنگل‌های متراکم، که غالباً با عملیات مهندسی سنگین احداث می‌شدند، الفبای کالبدی این نوع از باغ هستند.

    باغ انگلیسی

    باغ انگلیسی

    در این آرایش جدید منظر که امروز گاهی با نام «باغ انگلیسی» شناخته می‌شود، دو مقوله دیگر هم شایان توجه هستند. نخست آنکه این مداخلات غالباً بر شکارگاه‌های سلطنتی و خصوصی صورت گرفت و به این اعتبار شاید تعبیر «منظر شکارگاهی انگلیسی» برای شرح سازماندهی آن مناسب‌تر باشد، و دیگر آنکه با وجود اصرار فراوان بر جدایی از سازماندهی باغ‌های باروک، عناصر روایت‌گر فرهنگ کلاسیک که با اسطوره‌های یونانی-رومی شناخته می‌شوند در این آرایش منظر حذف نشده و حتی با قدرت و سحر بیشتری در ترکیب نشسته‌اند.

    باغ استورهد باغ انگلیسی پارک انگلیسی

    The Palladian bridge and Pantheon at Stourhead

    مطالعه بیشتر:

    • Hunt, J. D., & Willis, P. (Eds.). (1988). The genius of the place: the English landscape garden 1620-1820. Mit Press.‏
    • Willis, P. (1977). Charles Bridgeman and the English landscape garden (p. 109). London: Zwemmer.‏
    • Leslie, M. (1993). An English Landscape Garden before ‘The English Landscape Garden’?. The
      Journal of Garden History
      13 (1-2), 3-15.‏

     

    `