نشست دوم باغ‌خوانی: باغ مرا می‌خواند

baghkhani-2//—–//2024-04-17//—–//گفتگو با دکتر لادن اعتضادی//—–//دومین جلسه از سلسله‌نشست‌های باغ‌خوانی با عنوان «باغ مرا می‌خواند» با همکاری انجمن علمی معماری منظر و شرکت متن‌آویس//—–//

//—–//https://api.matnavis.com/files/blog/lxRHhZouRSKATaoZ3TmW.png
//—–//

آغاز جلسه:

\u003cp\u003eنیلوفر رضوی: جلسه‌ی دوم باغ خوانی را شروع می‌کنیم در حضور استاد محترم خانم دکتر اعتضادی. جلسه‌ی نخست پیش از نوروز ۱۴۰۳ جلسه‌ی بسیار بسیار مفیدی بود برای ما که در محضر ایشان بودیم و اجازه بدهید قبل از اینکه میکرفون را بسپارم به خانم دکتر تشکر بکنم از همه‌ی عزیزانی که در برگزاری زحمت کشیده‌اند؛ اول از همه همت بچه‌های انجمن علمی معماری منظر دانشگاه شهید بهشتی و بعد شرکت متن‌آویس برای فراهم کردن پلتفرم اسکای‌روم برای این جلسات و حتی پیاده [کردن] جلسه‌ی قبلی و این جلسه. در آینده به صورت متنی و [با] امکان جست‌و‌جو و همین‌طور پست‌هایی که بچه‌های انجمن از ظرایف و فراز‌های خانم دکتر اعتضادی تهیه کرده‌اند در دسترس همگان قرار [خواهد گرفت].\u003c/p\u003e\u003cp\u003eاین جلسه ادامه گفت‌وگویی است که نیمه‌تمام ماند پیش از نوروز و ما از ابتدا هم وعده‌ دادیم که گفت‌وگو در خصوص این‌که باغ مرا می‌خواند به چه دلیل به عنوان تیتر انتخاب شده در دو جلسه پای صحبت خانم دکتر اعتضادی بنشینیم و نشست جلسه‌ی نخست ما را نزدیک کرده به مرزهای ارتباط باغ و فرهنگ. من از همه‌ی شما که این‌جا حضور دارید تشکر می‌کنم و همچنین از عزیزانی که به صورت آنلاین ما را همراهی می‌کنند و همین‌طور از کسانی که در آینده ضبط جلسه را خواهند دید متشکرم.\u003c/p\u003e\u003cp\u003eلادن اعتضادی: خیلی ممنون، سپاس‌گزارم از سرکار خانم دکتر رضوی همکار عزیزم و تشکر ویژه می‌کنم از دانشجویانی که زحمت کشیده‌اند؛ دانشجویان انجمن علمی معماری منظر. این نشست‌ها دامنه‌دار خواهد بود به کمک سایر همکاران و [امیدوارم] بتوانیم مسائلی را خارج از کلاس به گفت‌وگو بگذاریم و حتی من فکر می‌کنم خیلی خوب است که مشارکت شنودگان را هم داشته باشیم در این جلسات و محور گفت‌وگو را من و خانم دکتر در دست داریم اما بسیار خوب است که سؤال و جواب بشود در طی این جلسات. بعد از تشکر از همۀ شما که این جا حاضر هستید و علاقه‌مند هستید که صحبت‌ها را بشنوید می‌رویم به سر مطلبی که مقدماتش را تقریباً یک ماه پیش یا بیشتر صحبت کردیم و از ذهن خود من رفته بود و برگشتم به مطالب که یاد‌آوری بشود و بعد مطالب امروز را آماده کردم و من موضوع را با یک یادآوری کوچک از آن مباحث کلیدی که در جلسه‌ی پیش گفته شد ادامه می دهم و سپس وارد بحث امروز می‌شویم.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

باغ به مثابه پدیده‌ی فرهنگی

من در جلسۀ قبل هم صحبت کردم که اصولاً باغ‌سازی یک مظهر فرهنگی است؛ باغ‌هایی که در نظام کشاوری ساخته می‌شوند جداست؛ باغ‌هایی که در تکنیک باغ خلاقیت‌های هنری در آن دیده می‌شود در همه‌ی فرهنگ‌ها و تمدن ها سابقه‌ی تاریخی دارد و برخاسته از تمدن و فرهنگی‌ است که در آن‌جا زاده شده در واقع یکی از مظاهر فرهنگی هر تمدن هست و این قالب هنر به خود گرفته و از دید زیبا شناختی می‌شود با آن مواجه شد و از دید معانی و مفاهیمی که در آن فرهنگ دارد می‌شود به آن پرداخت و در ضمن صحبت گفتم که به عنوان یک اثر هنری رابطه‌ای دوجانبه با انسان دارد؛ یعنی یک نوع دیالوگ است یک نوع گفت‌وگو هست؛ شما با هر اثر هنری که مواجه بشوید، بر خلاف تفکری که در دوران مدرن فاعل شناسایی را مسلّط بر موضوع شناسایی می‌داند، یعنی سوژه مسلط بر ابژه هست در واقع سوژه و ابژه با هم یک دیالوگ دارند و باغ ایرانی این موضوع را به خوبی نشان می‌دهند و می‌شود در موردش صحبت کرد. \u003c/p\u003e\u003cp\u003e

روش پژوهش و بستر فرهنگی

امروز می‌خواهیم در مورد این ارتباط فرهنگی صحبت بکنیم. اگر با این پیش‌فرض‌ها بخواهیم تحقیق بکنیم در هر مصداقی، چه در مجموع مصادیق و مفاهیم باغ به عنوان یک کلیت شناسایی ماهیت باغ ایرانی، چه وارد مصادیق بشویم که اتفاقاً لازم است که از مصادیق شروع کنیم و با مصادیق یه یک جمع‌بندی برسیم در باغ ایرانی.

در هر موردی که بخواهیم وارد فهم و شناخت بشویم مسئله‌ی زیرساخت فرهنگی یا آن بستر فرهنگی و کانتکست هست؛ اگر یادتان باشد من گفتم که در یک کاری تحقیقی بهتر است که ما بتوانیم به کیفیت‌ها دست پیدا بکنیم؛ حتی وقتی طرّاحی و شکل باغی را مطالعه می‌کنیم بتوانیم آن مفاهیم کیفی طّراحی را درک بکنیم این است که باغ را به عنوان یک پدیده در نظر بگیریم و از رویکرد پدیدارشناسی استفاده بکنیم با بستر فرهنگی.

بنا بر این امروز من می‌خواهم برای شما قصّه‌ی یک باغ را بگویم و برایتان روایت کنم که چطور می‌شود که بتوانیم دسترسی به منابعی داشته باشیم که باید این کار را بکنیم؛ یعنی اگر شما بخواهید که یک روزی کار تحقیقی درباره‌ی یک پدیده فرهنگی بکنید در یک جامعه و شما رشته‌ی معماری منظر هست و علاقه‌مند بشوید به باغ‌سازی در ایران و در جهان، قطعاً باید بروید به بحثی که روش‌‌مند باشد و تأکید من بر فرهنگ هست و بستری که فرهنگ فراهم می‌کند یعنی آن پدیده را در کانتکستش مطالعه بکنیم.

آثار تاریخی دشواری‌ای که دارند این است که ما باید کانتکست تاریخی‌اش را بشناسیم و باغ ایرانی هم ما می‌دانیم که ما الآن پنج شش دهه است که به واقع باغ‌سازی در قالبی که در طول تاریخ می‌کردیم، نکردیم؛ دلایل هم مشخص است.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

روایت باغ و مصداق پژوهشی

یک مصداقی را که خودم کار کرده‌ام و به همین روش، یعنی رجوع کردم به سابقه‌ی تاریخی‌اش و فهم آن زمانه‌ای که آن باغ پدید آمده، فهم روش و سبک زندگی مردم در آن زمان در ایران و همین‌طور که در این تصویر هست؛ فهم یک باغ که مربوط به صد سال پیش بوده و به آن‌جا می‌رسد که آدم می‌تواند یک روایت درست کند و یک داستان بگوید؛ یک داستان تاریخی را بیان کند که در آن داستان شما هم زندگی این باغ را می‌فهمید که آن همین صحبت بحث در چرایی‌ها و چگونگی‌ها که در پوستر بود؛ چرایی‌ها در رابطه با این پدیده چرا به‌وجود آمد؟

چرا در این نقطه به‌وجود آمد چرا در این زمان به‌وجود آمد و چراهای دیگر وچگونگی‌ها؛ این‌ها همه با یک نگاه کیفی به یک مسئله جلو می‌رود.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

درک کیفی و خواندن نانوشته‌ها

ما باغ‌های ایرانی‌ای می‌شناسیم که رفتیم و دیدیم و با واقعیت وجودی‌شان آشنا شده‌ایم و خیلی باغ‌هایی که ندیدم و نمی‌شناسیم و عکس‌هایشان را می‌بینیم تصاویرشان را از زوایای مختلف می‌بینیم از جمله می‌توانیم از بالا ببینیم که یک کلّیت فرمال را به ما می‌دهد یک کلّیت بیشتر شکلی را به ما می‌دهد و تا حدی فرمال و کمتر درک فضایی به ما می‌دهد؛ اما خب همین مهم هست؛ چه باغی را از روی عکس هوایی ببینیم که به این صورت درآمده که تقریباً آثارش از بین رفته؟

باغ با درخت تعریف می‌شود ولی یک کلیاتی را می‌شود حدس زد؛ این‌جا یک باغ مخروبه را می‌بینیم و این‌جا یک باغ آباد. این تصویر خیلی چیزها به ما می‌گوید از شکل باغ و بعد در نهایت که حتی حدس بزنیم از نظر فرمال و فضایی چگونه جایی هست. در واقع وقتی از چرایی و چگونگی صحبت می‌کنیم خواندن نانوشته‌ها‌ست؛ همیشه می‌گویند که یک مفهومی را اگر می‌خواهید خوب بفهمید آن قسمت‌های سفید متن را بخوانید و فقط به قسمت‌های سیاه و نوشته توجه نکنید.

برای این است که آن خطوط نانوشته را ما بتوانیم کشف بکنیم حتی در مورد یک پدیده که فکر می‌کنیم همه چیزش جلوی چشممان است ولی مطمئناً وقتی می‌رویم سراغ تحقیق می‌بینیم که خیلی مطالب نانوشته در این صورت هست که باید کشف بکنیم.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

پدیدارشناسی و تفسیر تاریخی

با توجه به این که گفتیم باغ از فرهنگ می‌آید و باغ فرهنگ‌ساز است؛ ما می‌خواهیم این روایت و این داستان را دنبال کنیم که شیوۀ باغ‌خوانی را هم که گفتم می‌رویم با روش پدیدارشناسی و نگاه کیفی و تفسیر تاریخی دنبال می‌کنیم؛ یعنی ما باید برویم و این عینک را که نگاه امروزی دارد را بگذارم کنار و آن زمانه را درک کنیم و در واقع چه از نظر زیبایی‌شناسی و چه از نظر مفاهیم و کاربردها؛ همه جا باید باغ را در یک کانتکستی که پدید آمده و در کانتکستی که زندگی کرده برسی کنیم؛ ممکن است بیست‌سال زندگی کرده باشد یا ممکن است که پنجاه‌سال و یا ممکن است که چهارصد سال زندگی کرده باشد؛ ما باید در آن کانتکست تاریخی که زندگی کرده هم برسی کنیم که کار خیلی سنگین و دشواری‌ است؛ مثلاً شما بخواهید باغ چهلستون اصفهان را تحقیق کنید، مثلاً باید بروید کانتکست زمان شاه‌عباس برسی کنید و همین‌طور بیایید جلو تا زمان ضلّ‌السلطان و زمان معاصر و حالا بیایید و ببینید که به چه صورتی در‌آمده و حالا چگونه است و حالا چه پدیده‌ای است در داخل شهر اصفهان.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

وجوه زیبایی‌شناسی در باغ ایرانی

یکی از وجوه باغ‌هایی که ما صحبت می‌کنیم و اصولاً باغ‌های باغ‌سازی شده هستند زیبایی‌شناسی است که برمی‌گردد به طراحی‌شان، به اجزا و عناصری که طرّاحانه در آن‌ها بکار برده شده و آن‌ها را هم همان‌طور که گفتیم باید در کانتکتست فرهنگی زمان خودشان برسی کنیم.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

تقسیم‌بندی کارکردی باغ‌ها

در جلسه قبل به‌طور خلاصه یک اشاره‌ای کردم و گفتم که در واقع  برای همه‌ی باغ‌های دنیا می‌شود تعمیم داد. یکی از بعد حسّی و بصری که می‌توان گفت غیر از موسیقی تمام هنرهایی که ما با آن‌ها مواجه هستیم این بعد را دارند؛ یکی احساسی، یعنی احساس برانگیز و سنسوال بودن است که احساس و یک حالت عاطفی ایجاد می‌کند. یکی معنا و انگیزش باطنی که در آن ما یک معنی دقیق داریم و آن حال و هواست؛ آن حال و هوای خاصی که به ما می‌دهد در آن حال و هوا که یک پله بالاتر از آن حالت سنسوال و احساس برانگیزی هست؛ و یکی دیگر که خیلی مهم است در باغ‌های ایرانی که باغ‌سازی شده اند یعنی به قصد بهره‌وری و مفید بودن ساخته نشده‌اند و در واقع به قصد این امر هم ساخته شده‌اند.

یعنی باغ‌های تفرّجی ما و آن صحبتی که خانم گوتین در کتاب تاریخ هنر باغ سازی مطرح می‌کند این‌ است که باغ‌ها یا برای فایده و بهره‌وری ساخته می‌شده اند، باغ‌هایی که مثل مزارع مثلاً سیب هستند که گاردن فور یوتیلیت (garden for utility) و باغ‌هایی که برای تفّرج هستند: گاردن فور پلژر(garden for pleasure)، که در اروپا این تفکیک خیلی واضح‌تر است امّا در ایران ما این تفکیف را نداریم.

باغ‌سازی ایرانی به‌خصوص وقتی که از حوزه باغ‌های سلطنتی به طرف باغ‌های حکومتی و بعد باغ‌های اربابی رسماً تداخل دارد؛ هم یوتیبیتی و بهره‌وری مادی در آن مطرح است و هم تفّرج‌گاه بودن و زیبایی و آن فضای مطلوبی که خواه ناخواه می‌روند سمت طراحی زیبا‌شناسی برای آن باغ که این نمونه خیلی زیاد هستند و ما آن‌ها را خیلی کم‌تر شناخته‌ایم.

باغ‌های اربابی به عنوان میراث ناشناخت

در واقع بیشترین نمونه‌هایی که ما از باغ‌سازی داریم باغ های اربابی ما هستند که قدمت‌شان اگر استناد کنیم به تاریخ بیهقی و مقاله‌ای که آقای دکتر نعیمی راجع به باغ‌هایی که نوشته اند مثلاً: سلطان مسعود وارد فلان شهر شد و یکی از رجال شهر در باغ خود از او پذیرایی کرد. این‌ها باغ‌های اربابی غیر از آن باغ‌های حکومتی هستند که سلطان مسعود غزنوی رسماً در بیرون شهر حاکم یک باغ حکومتی داشته و در آن‌جا پذیرایی می‌کرده است. باغ‌های اربابی بیشترین و ناشناخته‌ترین بخش باغ‌های ما هستند.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

مطالعه‌ی موردی: باغ نشاط نیشابور

باغی که من امروز می‌خوام درباره‌ی آن صحبت کنم یکی از این‌هاست که در صد‌سال پیش ساخته شده و در نتیجه ما باید بریم به صدسال پیش؛ برای نسل شما این کار خیلی سخت است، یعنی باید تاریخ دورۀ قاجار خوانده باشید و تجسّم فضاها و دورۀ قاجار را داشته باشید و بعد برسید به دورۀ پهلوی اول.

این باغ در دورۀ احمد‌شاه شروع شده و در دورۀ پهلوی اوّل هم خاتمه پیدا کرده و در واقع دو بنایی که در آن موجود هست یکی معماری قاجاری دارد و یکی معماری پهلوی ولی داستان مربوط به آن دوره هست که ما می‌خواهیم در آن کانتکست برسی کنیم. این کانتکست احتماعی فرهنگی تاریخی‌ست که در پی آن ما باید بقیۀ چیزها را هم ببینیم یعنی اول در همان مقطع نظام اجتماعی ایران چه‌بوده؟ نظام معیشتی چه‌بوده؟ شما می‌توانید به من بگویید که در اون مقطع تاریخ نظام معشتی ایران متّکی به چه امری بوده؟ به صنعت بوده؟ به تجارت بوده؟ یا به کشاورزی؟ بله به کشاورزی بوده و تازه در دورۀ پهلوی هست که البته از دوره ناصری شروع می‌شود اما در دورۀ پهلوی جدّی مطرح می‌شود.

این باغ در همان مرحله تحوّل که به نحوی هم همیشه گفته‌اند که از دوران سنّت به دوران مدرن که شروع از ناصر‌الدّین‌شاه هست.

بستر تاریخی و جغرافیایی نیشابور

\u003c/p\u003e\u003cp\u003eدر یک شهر نسبتاً کوچک نه شهر‌های مرکزی که همیشه این شهرهای مرکزی و مهمّی که ما داریم یک سابقۀ پایتختی داشته‌اند؛ مثلاً مشهد، مثلاً اصفهان، مثلاً قزوین و مثلاً تبریز و شیراز که سابقۀ پایتختی در یک دورۀ تاریخی داشته‌اند؛ ولی این در یک شهری ساخته می‌شود که می‌شود گفت از قرن هفتم هجری و چیزی در حدود هشتصد سال در رکود بوده بعد از حمله مغول و آن هم شهر نیشابور است.

شهری که یک اهمّیت ویژۀ مکانی دارد در نقشۀ ایران ولی بعد از حمله مغول دچار یک افولی می‌شود؛ علی‌رغم تلاش‌هایی که در دورۀ تیموریان باز هم این شهر تحت تأثیر مشهد قرار می‌گیرد؛ مشهدی که در زمان شکوفایی نیشابور قصبه‌ای بیشتر نبوده و این کانتکست‌های تاریخی را ما باید بدانیم و بعد برسیم به این که در دوره قاجار شهر نیشابور شهری هست که زیر سایه‌ي مشهد است؛ امّا یک ویژگی مهم دارد که هنوز بر سر راه تهران به مشهد است.

در دورۀ قاجار تهران پایتخت است و خطوط مواصلاتی که به تهران می‌رود. ولی این شهر که در دورۀ تاریخی در دورۀ تاریخی خودش که اوج شکوفایی داشته است و در مسیر جادۀ ابریشم از پایگاه‌های مهم تجاری بوده در دورۀ سلجوقی و ارتباطش از ماورالنهر از یک سمت و از سمت دیگر در بغداد و در داخل فلات ایران یک سر به مرو و یک سر به ری، حالا در وضعیت دورۀ پیدایش این باغ، یک سر آن به مشهد باز می‌شود و سر دیگر به تهران و اهمیت مکانی خاصّی دارد.

کانتکست سرزمینی و قنات‌ها

\u003c/p\u003e\u003cp\u003eاین داستان باغ مرا می‌خواند و این تصاویر را ما دیدیم این‌جا شما ببینید ما گفتیم در یک سرزمینی که خشک و بیابانی هست و تأکید می‌کنم هیچ‌وقت نگویید که باغ‌های ما باغ کویری هست؛ ما در کویر باغ نداریم و ما در حاشیه‌‌ی کویر زندگی می‌کنیم و باغ‌های ما در منطقۀ بیابانی هستند و بیابان جایی است که اگر آب به آن برسد جایی می‌شود که به آن آبادان می گویند و آبادی‌ها آن‌جا به وجود می‌آیند. این کانتکست سرزمینی ماست، بیابان؛ امّا چه نوع بیابانی؟ این‌جا می‌بیند این کوهستان را ببینید؛ واین یکی را؛ این پدیده‌ی آبادانی در ایران در دشت‌هایی اتفاق می‌افتد که پایه‌کوهی هستند و تمام حیات‌شان وابسطه به آبی است که از این کوهستان‌ها به زیر زمین نفوذ پیدا کرده طی میلیارد‌ها سال و سفره‌های آب‌زیرزمینی را به‌وجود آورده و امکان حفر قنات و بعد رساندن آب به بیابان را فرهم آروده است. در دامنه کوه‌ها نخستین استقرار‌ها شکل می‌گیرد بر اساس چشمه‌ها ولی همان چشمه باعث می‌شود که حفر قنات ابداء بشود و بیایند جلو و در دشت‌های حاصل‌خیزی که سیلاب‌ها در طول سال به عنوان آب‌های فصلی جاری می‌شوند و یک آبرفت‌هایی را به‌وجود می‌آوردند و هیچ‌وقت آب دائمی آن‌جا نیست و به کمک قنات این باغ‌ها احداث می‌شود. پس این کانتکست را هم شما داشته باشید.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

این باغی که امروز به صورت مخروبه هست می‌خواهم در کانتکست سرزمینی و در کانتکست مکان‌یابی و در کانتکست فرهنگی اجتماعی و اقتصادی برسی کنم شمن این‌که با این برسی‌ها طرح آن را پیدا کنم و بفهمم که طرحی آن به چه اساس بوده است.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

معماری و ساختار فضایی باغ

یکی دیگر ار کانتکست‌هایی که به ما کمک می‌کند که یک باغی را بشناسیم معماری هست که در بناهای باغ و در سردر ورودی که یکی از مهم ترین قسمت‌هایی است که ما را می‌خواند؛ یعنی بعد از این که ما از دوردست آن سبزی درخت ها را می‌بینیم و نزدیک می‌شویم دیوار باغ و بعد سردر باغ است که ما را می‌خواند. انواع و اقسام معماری‌ها به ما کمک می‌کند که اوّلاً به دورۀ تاریخی این پدیده پی‌ببریم و ثانیاً یه میزان ثروت و مکنت یا جایگاه اجتماعی بانی آن باغ پی‌ببریم از این حدّ ساده‌ای که این‌جا می‌بینید تا این حدّ بسیار اشرافی که این‌جا می‌بینید تا این حدّ وسط که این‌جا می‌بنید. مصالحی که به‌کار برده شده با سرزمین و بوم هست و بوم‌آورد است و به هرحال آثاری که در آن باغ هست به‌جز اصل آن باغ که گیاهان و درختان و آب هست، معماری هم به خصوص وقتی که ما را فرامی‌خواند و هنوز وارد نشده‌ایم و در همان جایگاه ورودی هستیم به نحوی می‌تواند یک کانتکست باشد و به ما بگوید که در چه حوزۀ تاریخی و در چه بازۀ تاریخی و در چه ردۀ اجتماعی پدید آمد.\u003c/p\u003e\u003cp\u003eخانم دکتر تا این‌جا به‌نظر شما بحث را چطور می‌توانیم پیش ببریم و جای بحثی هست؟\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

کارکرد و سودمندی باغ

رضوی: چون شما تأکید کردید روی روایت‌گونه بودن مراحل شناخت و بعد این باغ مورد نظر را گفتید من نمی‌خواستم حرف شما را قطع کنم و حالا که خودتان مصلحت دیدید که مکثی ایجاد بکنید چند نکته هست که من یادداشت کرپه‌ام که بپرسم: اوّل از همه من یاد‌آوری کنم که ما دو سوال از جلسه قبل داشتیم که خانم گروسی به موقع این را در نوبت دیگر مطرح خواهد کرد.

یکی این‌که وجه دریافت حسّی یا دریافت توسط حواس بود من احساس می‌کنم که لابه‌لای صحبت‌های شما تا کنون بوده و احتمالا بعد هم خواهد بود؛ امّا نکته‌ی دیگری که وجود داشت تعداد سوال‌هایی که در بخش نخست صحبت‌های شما بود زیاد است و اگر اجازه بدید من همه را مطرح نمی‌کنم و این مورد را خدمت‌تان عرض می‌کنم که مربوط به این بخش هست که: در تقسیم بندی‌ای که خودتان ارائه فرمودید جایی رسیدید به بحث کاربری و واجد کاربری بودن باغ‌های ایرانی را دست گذاشتید و به کتاب خانم گوتین اشاره کردید.

من فکر می‌کنم که درست است که به‌نظر می‌رسد که ما داریم در مورد یک مفهوم صحبت می‌کنیم زمانی که تعبیر فانکشن در انگلیسی و تعبیر کاربری در فارسی مقابل ما قرار می‌‌گیرد؛ امّا تصور من این است که این دو برابر نیستند به دلیل این‌که در باغ ایرانی در خصوص سطحی از کاربری صحبت می‌کنیم که مقیاس سود‌مندی آن نه تنها فردی؛ یعنی فقط شامل حال مالک یا مالکان بلکه جامعۀ کوچگی که باغ را احاطه کرده‌اند هم نیست، و من فکر می‌کنم تعبیر سادۀ کاربری یا تعبیر تبیین نشده کاربری برای این منظور کافی نباشد خصوصاً که خود شما هم گفتید.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

اعتضادی: مفید بودن یا مفید فایده بودن بیشتر مورد نظر است یعنی یک پدیده ای که خانم گوتین یوتیلیتی(utility) را به کار می‌برد که از محصولات است امّا این مفید فایده بودنش صرف این‌که بانی باغ بخواهد از محصولات امرار‌معاش کند نیست. اوّلاً باغ ایرانی اگر شما به سراغ دهخدا بروید می‌گوید: محوّطه‌ای است محصور و پر از درختان مسمر.

یعنی درخت مثمر ویژگی باغ ایرانی است؛ و باغی که درخت مثمر نداشته باشد امروزه ما با آن مواجه هستیم که شهرداری‌ها این‌ها را همه تبدیل به پارک کرده‌اند و نمی‌توانند از عهدۀ نگه‌داری آن‌ها بربیآیند.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

باغ به عنوان حلقه‌ی اتصال اقتصاد شهری و روستایی

اگر من ادامه بدهم توضیح می‌دهم که چطور یک باغ به‌طور مصداق کاربری آن به عنوان یک واژۀ اوّلیه ولی آن مفید فایده بودنش نقش دارد در آن جامعه‌ای که گفتم معیشت آن بر پایۀ کشاوری است. یعنی نه فقط بانی باغ و نه فقط آن آبادی که آن باغ در آن‌جا احداث شده بلکه یک منطقه و فراتر از منطقه تا شهر. از نظر اقتصادی حداقل من روی دو شهری که من باغ‌های دورۀ قاجار آن‌ها را مطالعه کردم و نظام ارباب رعیتی دوره قاجار را در آن‌ها بررسی کردم، بیرجند و نیشابور، باغ‌ها حلقۀ اتصال بین بازار شهر و محل تولید روستاست؛ یعنی در آبادی تولیدی صورت می‌گیرد که می‌رود و در بازار شهر فراوری اتفاق می‌افتد و بعضی هم می‌رود به شهر. این اقتصاد شهر ما همان پدیده‌ای هست که ما در آن مورد صحبت می‌کنیم که اقتصاد شهرهای ایرانی وابسته به آن منظومه‌ای‌ست که در پیرامون آن هست که آقای احمد اشرف می‌گوید منطقۀ شهری داریم نه مثل اروپا که شهر و روستا داریم که با هم در تضاد منافع اقتصادی هستند این‌جا مکمّل منافع اقتصادی هم هستند و باغ حلقۀ اتصال است؛ من در داستان این باغ هم این موضوع را توضیح می‌دهم.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

رضوی: پس اجازه بدهید من سوالم را نگه دارم چون شما در ابتدا تأکید کردید که از مقیاس اثر شروع می‌کنید بحث را و من حراس این را دارم که سوال من قدری بی قراری ایجاد بکند در خود من و دیگر شنوندگان در خصوص این‌که ما از مقیاس اثز داریم آغاز می‌کنیم. بخشی از سوال من همین‌طور که در فرمایشات شما هم بود پاسخ را می‌برد در مقیاس منطقه‌ای و بعد در مقیاس سرزمینی؛ علت این‌ است که خود شما هم اشاره فرمودید که باغ گاهی وقت‌ها پذیرای مهمان های ویژه در مقیاس سیاسی اجتماعی بوده و در بیرون از شهر. بحث من قدری فراتر از بحث تولید و اقتصاد؛ فکر می‌کنم مطرح کردن این موضوع در این لحظه کمی فرمایشات شما را مخدوش بکند و مقیاس‌ها را بهم بزند.

بررسی موقعیت باغ نشاط و تغییر نام شهر فیروزه

\u003c/p\u003e\u003cp\u003eاعتضادی: اتفاقاً قسمتی که توضیح دادم بخش اوّل سوال را می‌پوشاند و بخش دوّم در ادامه می‌آید. ببیند یکی دیگر از کانتکست‌هایی که ما در این باغ که اسم آن باغ نشاط نیشابور است ولی چون منطقه‌ای که در آن‌جا احداث شده آبادی‌ای بوده که امروزه به عنوان شهر شناخته می‌شود و اسم آن ‌را گذاشته‌اند شهر فیروزه چون معدن فیروزه آن‌جا است مثل باغ ماهان کرمان هم این مورد را باید بگوییم باغ فیروزۀ نیشابور، ولی باغ فیروزه نیشابور خیلی گیج کننده است چون فکر می‌کنیم باغ فیروزۀ نیشابور چیست کمی گیچ کننده است؛ خانم بهبانی یک مقاله‌ای نوشته‌اند و راجع به این باغ نوشته‌اند: باغ شهر فیروزه.

ولی همه جا من می‌گویم باغ نیشابور برای این‌که این باغ صد‌سال به اسم باغ نشاط نیشابور شناخته می‌شد. \u003c/p\u003e\u003cp\u003e

جزئیات قرارگیری این باغ خود یک کانتکست است و قابل تحلیل است. یک اتفاق‌هایی در این مملکت می‌افتد که ما مردم دچار احساس حقارت می‌شویم و می‌خواهیم که این حس را جبران کنیم؛ مثلاً فکر می‌کنیم که ما روستا بوده‌ایم و شهر شدیم اسمش را باید عوض کنیم که خاطره آن روستا از بین برود و ما را شهری بدانند این‌جا آن آبادی بوده در سی‌صد سال پیش به نام بزغان و واژه معنایی دارد که معلوم نیست چیست ولی چون منطقه‌ای ترک‌نشین کردنشینی هست و این‌ها با هم زادوج کرده‌اند این واژه ممکن است از ترکی یا کردی آمده باشد و امّا نتیجه چه شده است؟

به قول امروزی‌ها این برغان همیشه یک روستا و در آن کانتکست همیشه یک آبادی بوده است وقتی شهر شد تصمیم گرفتند که اسم آن‌را عوض کنند و چون معدن فیروزه در این‌جا هست اسم شهر فیروزه را به خود گرفت؛ و بعد در مکاتبات می‌نویسند مثلاً شهردار محترم شهر شهر‌فیروزه و چند سال به این شکل گرفتار بودند و بعد گفتند که اسم را بگذاریم فیروزه.

روایت تاریخی، ساختار فضایی و طراحی باغ نشاط

موقعیت جغرافیایی و اهمیت مسیرهای تاریخی

باغ نشاط در این منطقه این‌جا قرار گرفته است؛ یعنی این‌جا یک آبادی‌ای است که یک حوزۀ زراعی بزرگی در دور آن قرار گرفته و باغ نشاط در این‌جا قرار گرفته؛ جالب این‌جاست که مسیری که جاده‌ای که تهران مشهد را در دورۀ قاجار طی می‌کرده این خط‌چین است و باز هم از این بزغان می‌گذشته است.

جاده جدید هم که مستقیم شده این خط کم‌رنگ است و با یک شکستی وارد نیشابور امروزی می‌شود. درست در این نقطه که زاویه پیدا می‌کند و به طرف سبز‌وار و تهران می‌رود جادۀ قدیمی مال‌رو می‌رفته به طرف کوه‌های بینالود و از کوه عبور می‌کرده و می‌رسیده به قوچان. مردم کوه‌نشین آن‌جا جزو توابع نیشابور به‌حساب می‌آمدند.

وقتی که آدم می‌رود در کانتکست تاریخی خیلی زوایا را باید نگاه کند مثلاً این برای من خیلی مهم بود که یک پزشک که اولین پزشک متخصص بای‌پس قلب بود در دنیا که در سوییس بای‌پس می‌کرد ایشان متولّد همان کوه‌هاست.

او تعریف می‌کند و می‌گوید که شهر مرکزی ده من نیشابور بود ولی دسترسی من به قوچان نزدیک‌تر بود و از قوچان به دبیرستان می‌رفتم. پس این ذهنیت برای من پیش می‌آید که چطور این محدوده‌ی بزرگ که ما به اسم حوزۀ نیشابور می‌شناسیم وصل می‌شود به قوچان و بعد این راه اهمیت دارد و بعد از آن‌جا تا به عشق‌آباد می‌رود و یک مسیر تجاری قدیمی هست که حتی چون از توس عبور می‌کند همان مسیری‌ست که هارون‌الرّشید که از بغداد می‌خواست برود به مرو به‌جای این‌که برود از نیشابور عبور کند از شمال کوه‌ها عبور می‌کند و می‌رود به توس که برود به مرو؛ یعنی یک شناخت تاریخی از این حوزه را ما باید داشته‌باشیم؛ از آبادانی‌اش، از ریشه‌های زیستی.

ویژگی‌های اقلیمی و حاصل‌خیزی نیشابور

آن‌جا یک منطقۀ زیستی مهم بوده که در کوهستانش گروه‌های زیادی از مردم دام‌دار و عشایر کرد و ترک زندگی می‌کردند و در دشت این‌ ناحیه هم بسیار مخلط هستند؛ و این دشت هم که شما دارید می‌بیند به اسم تحت‌جلگه یعنی جلگه پایینی شناخته می‌شده که جلگه بالایی دامن کوه هست. فرق جلگه با دشت چیست؟ دشت می‌تواند کاملاً بیابانی باشد ولی جلگه آبرفتی‌ست. پس جلگه یک دشت آبرفتی است که خاک حاصل‌خیز دارد.

چرایی ساخت باغ و نقش جاده در انتخاب مکان

\u003c/p\u003e\u003cp\u003eحاصل‌خیزترین منطقۀ نیشابور غرب منطقۀ نیشابور هست و برای همین خیلی از آبادی‌ها در این منطقه بوده و اتفاقاً خیلی از این آبادی‌ها ارباب‌های متعددی داشتند از رجال شهر در زمان قاجار و پهلوی و تا زمان اصلاحت ارضی؛ و در این منطقه‌ها باغ‌های مختلف اربابی ساخته شده بود؛ امّا یگانه باغی که از نظر طرّاحی و زیبایی‌شناسی شاخص بوده باغ نشاط است که این‌جا سوال پیش می‌آید که چرا؟

بانی آن که بوده؟ و چرا در این نقطه؟ مگر این بانی املاک زیاد و باغ‌های متعددی داشته؟ چرا این باغ اهمّیت پیدا می‌کند؟ پاسخ این است که به‌خاطر جاده این موضوع رخ داده.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

زندگی و کارکرد روزمره در باغ

غیر از این موارد ما باید روایت زندگی در این باغ را هم باید بدانیم و در نتیجه کانتکست تحت عنوان زندگی در این باغ هست و چه‌کسانی می‌آمدند و می‌رفتند؟ چه زمان‌هایی از این باغ استفاده می‌کردند؟

قصد تفرّج بوده یا غیره همه‌ی این موارد را باید بدانیم.\u003c/p\u003e\u003cp\u003eما چگونه جست‌وجو را شروع کردیم؟

مدّت‌ها این وضعیت موجود بود و مردم محلی می‌شناختند امّا یک زمانی سازمان میراث فرهنگی متوجّه شد که این‌جا یک باغ رها شده هست و شما این‌جا ببیند که حتی درها را هم کنده‌اند و در عین‌حال با تمام ویران‌شدگی شما در عکس هوایی دیدید که اثر معدودی از درخت‌ها بود ولی با این صورت دارد ما را به خود می‌خواند و ادامه این دیوار را می‌بینید و می‌رسید به گوشۀ دیوار که می‌خواهید به کنج بپیچید می‌بیند که یک برج وجود دارد.

خوش‌بختانه چهار طرف دیوارها گرچه نیمه مخروبه امّا باقی مانده و چهار طرف برج دارد. برج سوال برانگیز است. چرا برج دارد؟ داخل می‌شویم و می‌بینیم که این درخت‌ها که می‌بینیم به جز این قسمت که درخت‌های پسته‌ای هستند که به علت کم‌آبی مانده‌اند و محصولی نمی‌دهند این درخت‌های اصلی باغ هستند که به صورت کاج‌هایی هستند که مانده‌اند و چنارها از بین رفته‌اند و این هم به‌خاطر این‌است که باغ آب ندارد و این‌ها با بی‌آبی سازگارند. \u003c/p\u003e\u003cp\u003e

کالبد، عمارت‌ها و سبک معماری باغ

خیابان‌های باغ را می‌بینید که موجود است یعنی عنصر فضا سازی در باغ ایرانی. وقتی داخل باغ می‌شوید اوّل این خیابان را که مشاهده می‌کنید در سمت راست‌تان یک عمارت مخروبه به این شکل می‌بینید و با اندکی کند‌‌وکاو می‌فهمیدید که این عمارت در دورۀ پهلوی است و اگر خراسانی باشید متوجّه می‌شوید که متّأثر از معماری روسی‌ست و معماری خانه‌های روسی در میانه باغ‌ها که در مشهد نمونه‌های بسیاری موجود است و بعد در انتها که می‌روید درست در آکس خیابان یک آوار به این شکل می‌بینید که یک دالانی در مرکز هست و زیر آن یک در شمالی، یعنی شما از دری که کنده شده عبور کردید و رفتید؛ انتها به یک عمارت می‌رسید که دالانی در مرکز دارد و معبری که یک در شمالی دارد یعنی این عمارت جکم یک عمارت سردر را دارد و به واقع عمارت سردر و عمارت مسکونی اوّلیه بوده و معماری آن هم همان دورۀ احمد‌شاهی‌ست.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

تحلیل تاریخی طرح و الگوی باغ

این اطّلاعات را ما از نظاره به‌دست می‌آوریم یعنی سوال پیش می‌آید که در چه بستر تاریخی و چه بستر فرهنگی و اجتماعی به‌وجود آمده . عکس‌های هوایی را که نگاه می‌کنیم یک شوکّی به ما داده می‌شود که این باغی که صد‌سال پیش ساخته شده گرچه که یک باغ‌ایرانی است طرحی عجیب دارد.

ببینید در این عکس متّأخر از گوگل نامحسوس است ولی در عکس سال سی‌و‌پنج واضح‌تر است. طرح چرا نامتعارف است؟

دقت داشته بشید که ابعاد تقریباً سی‌صد در پانصد متر (300*500) است و کوچک نیست؛ و در کنار هم یک باغ جانبی داشته که آن هم در مالکیت میراث فرهنگی درآمده و باغ تولیدی بوده و به آن می‌گفتند باغ توتی و در آن توت می‌کاشتند و ابریشم‌کشی می‌کردند؛ در این مزارع به‌جز گندم و جو و غلّات پنبه‌کاری مفصّلی مي‌شده که از همان جاده‌ای که می‌رفته به سمت قوچان پنبه با شتر از آن‌جا حمل می‌شده و بعد با قاطر از کوهستان عبور می‌کرده و می‌رفته به عشق‌آباد و صادر می‌شده به روسیه. دوره چه دوره‌ای است؟ (من یاد دارم وقتی که تاریخ شهر درس می‌دادیم از دورۀ ناصری به بعد در جامعۀ‌ ایران که اقتصاد مبتنی بر کشاورزی بود کم‌کم تجارت در غالب اشخاصی که مالک املاک بزرگ کشاورزی هستند شروع می‌شود و حتی به طریقی روی آوردن به صنعت شروع می‌شود.)\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

پیوند باغ با اقتصاد پنبه و تجارت روسیه

وقتی که سرگذشت بانی این باغ را مطالعه می‌کنیم متوجّه می‌شویم که ایشان پنبه مزارع را صادر می‌کرده به روسیه. نامه پیدا می‌کنیم که فلان تاجر تبریزی از فلان معاملۀ ایشان با عشق‌آباد دارد صحبت می‌کند یعنی با تبریز هم در ارتباط است. \u003c/p\u003e\u003cp\u003eپدیده دیگر این که نیشابور در آن دوره جامعه‌ای ارمنی دارد که عمدتاً کار آن‌ها تجارت پنبه است و خانه‌هایشان داخل کاروان‌سراست. در کاروان‌سراها یک بالا خانه درست می‌کنند شبیه به آپارتمان‌های اروپایی و روسی و زندگی می‌کنند و پایین خدمه هستند و پنبه را از مالکانی که کشت می‌کنند می‌خرند و صادر می‌کنند به روسیه.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

باغ به عنوان مرکز مدیریت و زیبایی‌شناسی

این آقایی که صاحب باغ است (سالار معتمد) با این تجّار مرتبط است و خودش می‌شود تاجر اصلی و به واسطه نمی‌دهد. علت این‌که این باغ در این نقطه قرار گرفته یکی این مسئله است شاید پنجاه یا شصت آبادی داشته و در خیلی از این‌ها هم آن‌طورکه من از منابع شفاهی اقوام او به‌دست آورده‌ام باغ داشته ولی کاملاً باغ میوه که محصولات می‌آمدند در این باغ و در این باغ فرآوری می‌شده وبعد باز صادر می‌شده. پنبه مزارع می‌آمده در این باغ.\u003c/p\u003e\u003cp\u003eاین باغ تفرّجی است ببینید چقدر طراحی جذّابی دارد! کلاً روی زیبایی‌شناسی کار شده وقتی برسیم به آب‌نما و حوض‌ها و . . . یک باغ تفرّجی‌ست که اتفاق‌های تفرّجی در آن می‌افتد ولی در عین‌حال مرکز مدیریت کشاورزی در یک منطقۀ بزرگ است.

میوه‌های باغ‌هایی که صرفاً برای میوه ساخته‌شدند می‌آید این‌جا، ابریشم‌کشی در آن اتفاق می‌افتد و محصولات کشاورزی این‌جا انبار می‌شوند و از این‌جا به شهر صادر می‌شود و از آن‌طرف با عشق‌آباد ارتباط مستقیم دارد.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

نوآوری صنعتی و تأثیرات اقتصادی باغ

در همین دورۀ تارخی‌ست که مالکین بزرگ، روی به تجارت می‌آورند متوجّه صنعت هم می‌شوند. مالک این باغ در این تجارتی که با عشق‌آباد می‌کند متوجّه می‌شود که پنبه در آن‌جا در کارخانه‌های نسّاجی به نخ و پارچه تبدیل می‌شود. کارخانه پنبه پاک‌کنی از عشق‌آباد وارد می‌کند برای نیشابور که حداقل پنبه را در مرحلۀ ابتدایی فرآوری کند. توان این‌که کارخانۀ ریسندگی و بافندگی بیاورد ندارد ولی کارخانه پنبه‌پاک‌کنی وارد می‌کند و قرار است که تکنسین‌ها از روسیه بیایند و این کارخانه را سوار کنند؛ این‌را در آن نامه که با تاجر ارمنی و تبریزی مکاتباتی هست درآوردیم که جنگ‌جهانی اول در می‌گیرد و تاجر می‌گوید امیدوارم جنگ زودتر پایان پیدا کند که کارخانه شما فعّال بشود.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e این کانتکست اجتماعی آن دوره را می‌گوید. مالک این باغ بنابراین بین مالکین آن منطقه شخصیت ثروتمند و شاید بشود گفت متنفذترین است و این موضوع به حدّی است که در زمانی که در این فعّالیت‌های اقتصادی هست از طرف احمد‌شاه حکم نیشابور و سبزوار را به او می‌دهند و اوّلین شخص هست که خارج شاهزاده‌ها به این مهم می‌رسد و مدّتی حاکم این دو شهر است و این دو شهر هم اقلیم مختلف و معیشت مختلف دارند سبزوار متمرکز بر تجارت است و نیشابور متمرکز بر فلاخ و این دو شهر را مدیرت می‌کند.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

دوران قحطی ۱۹۱۷ و نقش سالار معتمد

در ۱۹۱۷ درست در زمانی که قحطی معروف در ایران اتفاق می‌افتد که راجع‌به آن خیلی نوشته‌اند باعث هجوم این کوه‌نشین‌هایی که در شمال تحت‌جلگه بودند با عنوان این‌که گوسفندان مرده‌اند و علوفه نیست و… همراه با هجوم کشاورزان بی‌محصول شده سبزوار و هجوم مردم سیستان به نیشابور است؛ چون نیشابور و مشهد از همه‌جا غنی‌تر است. در همان زمان که اگر در کتاب رجال ایران بخوانید حاکم خراسان با ملّاک‌های بزرگ خراسان خصوصاً مشهد دست‌به‌یکی می‌کند غلّه را احتکار کند. ولی در نیشابور ایشان این کار را نمی‌کند.\u003c/p\u003e\u003cp\u003eبانی در نقطه‌ای که احساس می‌کند این نقطه مهم است و قنات دارد و یک ده در کنار است و مزارع هم موجود؛ درکنار مسیری که قصد صادرات پنبه دارد یک باغی می‌سازد تفرّجی (باغ تفرجی). این‌جا یکی از چرا‌ها حل می‌شود در چه زمانی؟ در زمان قحطی. من در یکی از کتاب‌های معماری خواندم که در ۱۹۳۰ در آمریکا کرایسلر ریسک می‌کند و در آن زمان یک آسمان‌خراش می‌سازد؛ بانی هم ریسک می‌کند در یک دوران بحران اقتصادی و قحطی یک باغ می‌سازد. خشک‌سالی آمده بارندگی نیست و آذوقه را انگلیس برده و مردم همه گرسنه‌اند، ولی او هنوز پشتوانه دارد و غلّه دارد. معروف بود در نیشابور تا وقتی که من بچه بودم می‌گفتند: سالار معتمد (بانی باغ) به این آوارگان بن می‌داد و در عوض کار به این‌ها غلّه می‌داد.

سالار معتمد این باغ را با کار این قحطی‌زدگان ساخت و جماعتی را از قحطی نجات داد. این خود می‌شود یک بحث اجتماعی فرهنگی که باغی را نیاز دارد در یک نقطۀ خاصی و شرایط هم به‌گونه‌ای هست که عدّه‌ای آدم بی‌کار آماده انجام این کار هستند ولی اجحافی صورت نمی‌گیرد و مزد می‌گیرند. این‌ها نمونه‌هایی از آباد‌گری اربابان تاریخ ایران است؛ نمونه‌ی شبیه به این را من در بیرجند مطالعه کردم در «کتاب مالک و زارع» خانم لمتون می‌بینید ارباب‌های آن‌جا که از خانواده‌ی شوکت‌الملک هستند بسیار منصف با زارعین رفتار می‌کردند و به همین دلیل بسیار بیرجند آباد شد که آن‌هم با باغ‌ها بود که آن بحث جدایی است.

ساختار طراحی و ویژگی‌های هندسی باغ

\u003c/p\u003e\u003cp\u003eاین طرح باغ اوّلاً نشان می‌دهد که یک باغ تفرّجی و برای گردش و حتی نشان دادن قدرت و اقتدار است و در انتها هم غیر‌متعارف است؛ آن محور شبکه‌ای را در زیر نقش می‌بینیم ولی در داخل می‌بینیم محور‌های حرکتی منحنی ایجاد شده و در وسطشکل خاصّی به خود گرفته. این منحنی‌ها را هم نمی‌توانیم بگوییم که از طرح‌های باروک کپی گرفته شده یا از طرح‌های اروپایی کپی شده کپی نشده بلکه الهام گرفته شده است.

اما اگر زیرنقش‌ها را ببینیم متوجّه می‌شویم هنرمندان ایرانی که به رسم اسلیمی مسلّط بوده‌اند این‌ها را کشیده‌اند؛ یعنی در یک شبکه مربع آمدند و این قوس‌ها را پیاده کردند و درواقع روحیه طراحی ایرانی در آن است.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

سودمندی در مقیاس سرزمینی

رضوی: بحث سودمندی که در پاسخ شما به قسمت اوّل سوال من بود. برای ما که در حوزه‌های مطالعات مربوط به تاریخ آثار در دانشکده معماری داریم وصل می‌شویم به حوزه‌های پژوهشی دیگر. وصل شدن مباحث به تاریخ تحلیل اقتصادی خیلی قدمت ندارد دیوید(جیکوب) بوکهات و …. در اواسط قرن نوزدهم و اوج آن در حول دو جنگ‌جهانی است که فاصله گرفتن تحلیل‌های تاریخی مطلق از تحلیل‌های سیاسی به وجوه دیگری از جهان می‌توانند تأثیر داشته باشند.

شاید کسی برخاسته از حوزۀ تاریخ شهر و تاریخ منظر و مرور تاریخ معماری تا جایی که به این موضوع مربوط می‌شود بخواهد به موضوع نزدیک بشود متوجّه‌ اتّصال مباحث اقتصادی به این موضوع نشود.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e این جا به نظرم جای خوبی‌ست که ما بحث سودمندی را مطرح کنیم. به نظر می‌آید از مجموع شواهدی که فراهم می‌شود خصوصاً از جست‌و‌جو در باغ‌های گم‌شده و ویران شده، ویرانه که ویرانی یکی از جاهایی است که ما می‌توانیم خیلی راحت از آن درس بگیریم مثل باغ‌هایی که هنوز رونق‌شان را حفط کرده‌اند مثل باغ‌فین؛ از آن‌جایی که خیلی از اوقات کمی از سرشت اولیه‌شان فراموش شده و بعد تفرّجی آمده و باغ را بلعیده خیلی از قصّه‌ها قدیم‌شان هنوز خوانده نمی‌شود ولی باغ ویران شده خیلی داستان‌های نهفته دارد.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

مانند تصاویری که شما از سردر نشان دادید. به نظر می‌آید وقتی صحبت از سودمندی به میان می‌آید منظور سودی است که مقیاس سرزمینی دارد؛ یعنی زمانی که شما می‌خواهید باغ برجسته‌ای را به حریم شهر نزدیک بکنید پیش از شهر (پیش درآمد شهر) به پیشواز فرد می‌رود و صورت خاصی از پذیرش است که شاید در بین تمدن‌های دیگر خیلی سابقه نداشته؛ و حتی ما در تحلیل قاجار می‌خوانیم که باغ‌های قاجاری به محض این‌که شهر گسترش پیدا می‌کرد و در داخل شهر قرار می‌گرفت انگار این پایگاه استقبال از دست رفته بود ضرورت احداث یک باغ دیگر مطرح می‌شد و وقتی توالی ساخت را خصوصاً در تهران نگاه می‌کنیم می‌بینیم که هر بار که دیوار شهر گسترش پیدا می‌کند به سمت حریم سبز، حریم سبز شهر می‌رود جلوتر و بعد ما این ‌را در نوشته‌ها و سفرنامه‌ها خیلی می‌بینیم که می‌گویند ما با رسیدن به باغ متوجّه می‌شویم که به شهر رسیدیم و آن‌چه که خاطر جمع می‌کند دیدن شهر را باروی شهر است مثل شهر های رنسانسی ………….است این‌جا سبزی همان خاطر جمعی را می‌دهد.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

 

شما در توضیحات باغ نشاط گفتید که هم ساخته شدنش در دوران بحران است و هم شیوۀ ساخته شدن آن با بهره‌گیری از نوع کاری که به هر حال التیام می‌بخشید قحطی را و هم موقعیت که بر سر یک راه رونق اقتصادی جدید بود؛ و صورت بسیار نوآورانه‌ای را ایجاد می‌کند به نظر می‌آید ما باید به این مسئله هم بپردازیم که بحث سودمندی در مقیاس سرزمینی در مورد باغ جایی مطرح می‌شود که باغ می‌آید به مثابه چراغ سلامتی یک مجموعه می‌نشیند بر سر صحبت، یعنی تا زمانی که رونق دارد و کارآفرینی در آن‌جا حضور دارد اوضاع به سامان است.

من وقتی که در متون می‌خوانم که قهر و غضب دستگاه حکومتی شامل یک خاندان می‌شود اوّلین کاری که می‌کنند این است که آب را به باغ‌شان می‌بندند یعنی ما در متون تاریخی بسیار می‌بینیم؛ ظاهراً این سایه‌ای از آبادانی صاحب‌باغ است یعنی این‌جا صاحب دارد و خودش متوّلی آبادانی است و باغ خیلی نشانۀ حسّاسی است. اگر که ما در عصر دیجیتال دنبال شهر هوشمند می‌گردیم باید به این توجّه بکنیم که باغ مثل عرصه‌های کشاورزی نیست؛ شما ممکن است که عرصه‌های کشاورزی را برای دوره‌ای رها بکنید حتی برای بارور شدن زمین امّا باغ حتی برای دورۀ کوتاه نمی‌تواند از آب محروم شود؛ بنابراین چراغ سلامت است.

اگر این‌طور فکر بکنیم در مقیاس سرزمینی که ما داریم درمورد باغ‌های فراموش شده صحبت می‌کنیم چه تعداد از این چراغ‌های سلامت خاموش شده‌اند و چرا؟ و ارتباط آن با بحث اقتصادی اندکی بیشتر روشن می‌شود یا نه؟

جایگاه اقتصادی و مدیریتی باغ نشاط

\u003c/p\u003e\u003cp\u003eاعتضادی: قبل از این‌که به بحث اقتصادی بپردازیم همین باغ پیش‌آیند شهر، باغ نشاط این‌جا که قرار می‌گیرد گفتیم که چون در این ملک وجود داشته و این‌جا ملکی به نام تقی‌آباد بوده و زمین‌های زراعی داشته و قنات داشته و صاحب این باغ هم در املاکی که داشته باغ‌های متعددی داشته و باغی را این‌جا می‌سازد متفاوت با آن‌ها کنار آن راه هست؛ که این باغ‌های اربابی ما در واقع نقش اساسی‌شان که همان نقش اقتصادی آن‌ها هست مرکز مدیریت یک سرزمین و منطقه کشاورزی هستند که در اختیار مالک هستند.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e•\t

زندگی دووجهی مالک و ساختار کالبدی باغ

در آغاز کار که مالک از قزوین مهاجرت کردند و آمدند این‌جا و شروع کردند به ملک خریدن در همین‌جا یک قلعه می‌سازد (ما هم قلعه‌های اربابی داریم و هم رعیتی) که نصفش اربابی‌ست و نصف دیگر رعیتی و با یک معبر از هم جدا می‌شده و در آن‌جا زندگی می‌کرده و در کنار همان قلعه این باغ را می‌سازد.

وقتی که به ثروت و مکنتی می‌رسد باغ نیاز به ثروت و مکنت و نفوذ دارد؛ نفوذی که به این رعیت داشته باشد که این‌ها برای او کار کنند و این مدیرت تمام منطقه را ارباب‌ها در باغ‌شان انجام می‌دادند. مالک در شهر هم خانه داشته و این‌جا هم ملک داشته.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e•\t وقتی بخاری‌های دیواری باغ را مشاهده می‌کنیم می‌بینیم که به سبک روسی هستند و بنای قدیمی شومینه‌ای داشته که در آن زغال روشن می‌کردند مانند باغ‌های صفوی. این یعنی زمستان در این‌جا زندگی می‌کردند. داستان‌ها را که می‌شنوید، فرزندان این صاحب باغ تعریف می‌کردند که: «ما زمستان زیر کرسی در این اتاق می‌خوابیدیم». یعنی یک زندگی دو وجهی داشته و هم در شهر خانه و اندرونی و این‌ها داشته و هم در باغ و بعد هم عمارت اولیه تبدیل می‌شود به اندرونی و بعد عمارت دوم را می‌سازد، بیرونی چرا؟ چون حاکم شهر شده و رفت‌وآمد‌ها زیاد شده.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

باغ به‌عنوان نماد آبادانی و پیوند اقتصاد و سیاست

من تصوّر می‌کنم چون خانم دکتر هم به این موضوع اشاره داشتند که این باغ‌ها نشانۀ آبادانی و سلامت و حتی تضمین کننده‌ی آبادانی شهر می‌توانند باشند. کسی که این باغ را می‌سازد و حتی به قول خانم دکتر دارد کارآفرینی می‌کند و ربط می‌دهد به تجارت با روسیه و خودش در این کار دخیل است و کارخانه می‌آورد؛ این‌ها همه در رابطه با شهر دارد انجام می‌گیرد؛ یعنی برای آبادانی شهر نیشابور است این تجارت پنبه، آوردن کارخانه، تجارت ابریشم و صادرات خشکبار.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e این آدم به نظر می‌رسد از طرف حکومت یک لیاقت مدیرت دارد و خارج از خاندان قاجار به او حکومت دو شهر را می‌دهند و بعد در مقطعی حتی والی خراسان و سیستان می‌شود که بلافاصله رضاشاه کودتا می‌کند و ایشان را تعبید می‌کند و زندان می‌برد و از این داستان‌ها. پس این مدیریت نقشی داشته که این آدم با نفوذتر هم شده وقتی که نفوذ بیشتر داشته بیشتر در آبادانی کوشیده و اقتصاد شهر نیشابور در واقع در دست این آدم(سالارمعتمد) بوده از طریق املاک و این باغ.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

باغ به‌عنوان «باغ زندگی» و چراغ آبادانی

خیلی وقت‌ها می گویند که این باغ یک باغ تفرّجی بوده و تابستانی بوده مثل سرزمین‌های دیگر مانند روسیه که باغ تابستانی دارند و تابستان‌ها برای تفرّج است و باغ زمستانی دارند به دلایل دیگر. باغ، «باغ زندگی» است یعنی آثار زندگی در تابستان در آن هست و در زمستان هم همین‌طور؛ گاهی وقت‌ها تصوّر این است که درست در رابطه با نظام کشاورزی که از بهار شرو می‌شود که کاشت، داشت در تابستان و بعد پاییز برداشت یعنی نه ‌ماه از سال فعّالیت کشاورزی برقرار است و در این نه ‌ماه در باغ زندگی می‌کردند.\u003c/p\u003e\u003cp\u003eباید کانتکست اجتماعی مالک باغ را بگویم چون بحث اقتصادی‌اش درواقع همین است که باغ را من حلقۀ اتصال شهر به کشاورزی مناطق روستایی می‌بینم و این باغ‌ها می‌توانند قدرتی داشته باشند که به قول خانم دکتر بشوند چراغ آبادانی و نشانه آبادانی؛ اصلاً به‌طور سمبلیک ما در شاهنامه داریم و تمام این پادشاهان باغ داشته‌اند. \u003c/p\u003e\u003cp\u003e

وقتی‌که فکر می‌کنم ایرج کشته می‌شود فریدون که عزاداری می‌کند باغ را به آتش می‌کشد، یعنی ایرج که نیست آبادانی هم نیست. یا این که در تاریخ می‌خوانیم آب را بر باغ می‌بندند؛ باغ مقر قدرت ارباب‌ها بوده و مقر قدرتی که تضمین کننده آبادانی یک منطقه بوده است؛ وقتی که آب را بر آن‌جا ببندند یعنی سخت ترین دشمنی‌ها را کردند، یعنی تخریب یک منطقه را انجام دادند.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

جایگاه اجتماعی و سیاسی باغ نشاط

فاصله این باغ تا شهر نیشابور هم خیلی مهم است؛ دقیقاً یک منزل، یک منزل راه یعنی چه؟ یعنی اگر صبح راه بی‌افتید غروب برسید به یک جایی که استراحت کنید و شب را بمانید و دوباره راه بی‌افتید و بروید. این باغ می‌شود همان باغ استقبال، باغی که اگر کسی از رجال از تهران می‌آمده و می‌خواسته به نیشابور برود در این‌جا از او پذیرایی می‌شده.

حتی آثاری در بنای سردر باغ هست که به طرف بیرون که می‌رود در طبقه پایین آن صفّه‌هایی ساختند با طاق و بدون در که حکم سایه‌بان دارد و اگر سرد باشد هوا بتوانید یک پرده‌ای بزنید و اتراق کنید برای مسافران در راه مانده و یک منزل تا نیشابور دارند و جایی ندارند این‌جا از آن‌ها پذیرایی می‌کنند و رجال شهر می‌آمدند در این باغ اتراق می‌کردند چون مقصدشان مشهد بوده؛ و جالب است یک منزل تا نیشابور می‌رفتند به ندرت در نیشابور می‌ماندند و می‌رفتند به طرف مشهد؛ یعنی آن‌قدر مرکزیت پیدا می‌کند که محل هم استقبال و هم اتراق رجالی‌است که باید می‌رفتند مشهد و به کارهای حکومتی رسیدگی می‌کردند به جای شهر در این باغ می‌ماندند چون حاکم شهر هم این‌جاست.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e اگر در مقطعی بوده که حاکم در خانۀ شهر و یا در دیوان خانه بوده می‌رفتند داخل شهر. این می‌شود جایگاه اجتماعی که باغ در آن شکل گرفته یعنی از ان باغ اربابی فراتر می‌رود و می‌شود باغ حکومتی چنان‌که مردم محلّی آن عمارتی که در وسط باغ بود را می‌گفتند عمارت وسط یا عمارت بیرونی و می‌گفتند عمارت حکومتی چرا؟ چون صاحب باغ حاکم است و خیلی از امور حکومتی در آن‌جا پیگیری می‌شود.

بعد فرهنگی و حضور اهل هنر در باغ

این داستان جایگاه اجتماعی مالک باغ را نشان می‌دهد؛ و بعد مثلاً شخصی مانند کمال‌الملک که تعبید خود‌خواسته داشته یعنی به خواست خودش برعکس این که می‌گویند رضا‌شاه تعبید کرد؛ رضاشاه او را از مدیریت مدرسه صنایع مستظرفه برکنار کرد او هم قهر کرد و به دلایل خانوادگی که اطلاعی ندارم نرفت به کاشان و به نیشابور رفت؛ چون از خاندان غفاری خانمی همسر آقای سالار معتمد بود و یک قوم‌و‌خویش در آن‌جا داشته و به سالار معتمد می‌گوید نزدیک باغ خودت ملکی بخر و من می‌خواهم این‌جا گوشۀ عزلت بگیرم و بعد باغی هم می‌سازد که باغ از بین رفته ولی خانه هنوز پابرجاست. کمال‌الملک در آن‌جا رفت‌و‌آمد بسیار دارد تا جایی که میراث‌فرهنگی وقتی این باغ را گرفته بود اسم بلغ کمال‌الملک را به آن داده بودند و نمی دانستند که داستان از چه قرار است و او عکس‌های متعدد در این باغ دارد .\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

 

این باغ نه تنها فقط محل رفت‌و‌آمد اشراف است محل آدم‌های اهل فرهنگ هم بوده؛ دکتر قاسم غنی را می‌شناسید؛ او اوّلین مصحّح حافظ و پزشک بوده و در تهران، ولی رفت‌وآمد داشته به این‌باغ. در اواخر عمر مالک باغ، شهریار شاعرآذری ما مأمور اداره ثبت یا دارایی در نیشابور می‌شود و او هم در این باغ رفت‌وآمد می‌کند و به اصطلاح پاتوق می‌کند؛ شهریار برای چه به این باغ می‌آید؟ چون این‌جا هوای شاعری دارد، کمال‌الملک را در این باغ است؟ چون مجالس خاصی در سطح فرهنگی در این جا برگزار می‌شده. فرض نکنید که محل عیش و عشرت اربابان صاحب ثروت بوده بلکه این بعد فرهنگی هم بوده.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

ورود به تحلیل پدیدارشناسی و مستندسازی باغ

من با مطالعه‌ای که توفیق آن را داشتم و زمان باغ به ما نزدیک است و بعد ورثۀ باغ هم بودند و از ایشان می‌شد شنید و می‌شد عکس‌ها و اطّلاعات را به‌دست آورد، ما توانستیم به داخل بحث پدیدارشناسی برویم و آن پدیده را در بستر تاریخی خودش مطالعه کنیم.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

نوآوری‌های فنی و اقتصادی در باغ

باز بحث اقتصادی که شما گفتید که فراموش نشود؛ این باغ تأسیسات جانبی دارد و فقط باغ تفرّجی نیست. گفتیم یک باغ توتی در کنار بوده و این‌جا ابریشم کشی می‌شده و بعد یک تکنسین روس این‌جا استخدام شده بوده از همان جایی که کارخانه پنبه را می‌آوردند این تکنسین را هم می‌آورند و کارهای ابریشم کشی را مدیریت می‌کرده و دستگاه‌هایی ساخته بوده برای تولید نخ و این کارها می‌آید یک کار جالب می‌کند؛ آب قنات را که می‌خواهد در این‌ باغ سرازیر بشود با یک اختلاف ارتفاعی شاید دومتر یا سه متر می‌آید و می‌گوید بگذارید که من باغ‌تان را دارای برق بکنم؛ زمانی که مشهد تازه کارخانه برق تأسیس کرده و نیشابور هنوز برق ندارد یک ژنراتور آبی درست می‌کند و این باغ برق داشته البته در اندازه‌ای که شب‌ها اتاق‌ها روشن بشود نه این‌که در داخل باغ بتوانند چراغ روشن بکنند و…\u003c/p\u003e\u003cp\u003eاین‌ها نشانه دورۀ گذار و تحول اقتصادی این ارباب‌هاست که می‌توانندکارهای خاصی بکنند و دنبال نو‌آوری هم هستند.

بحث نوآوری هم مطرح است در دوره‌ي ناصر‌الدّین‌شاه به بعد. صاحب این باغ و همه‌ي رجال شهر که باغ داشتند و ملک داشتند خانواده‌شان با درشکه به باغ می‌رفتند؛ حتی من خودم در بچگی وقتی که باغ مادربزرگم می‌رفتم در بیرون شهر با درشکه می‌رفتیم؛ چون پنج شش نفر در نیشابور اتومبیل داشتند و اتومبیل کرایه هم موجود نبود.

این‌ها با درشکه رفت‌وآمد می‌کردند امّا بانی این باغ بنا بر ارتباطی که با روسیه داشته این روحیه‌ي نوآوری در او تشدید می‌شود که او اتومبیل دارد و عکس آن هم در باغ موجود است . این طرح نوآرانه‌ای که ما در باغ‌های بعد از ناصری (چندین باغ هم در تهران) داریم که طراحی می‌شود بخاطر آن ذوق ایرانی به غیر از این‌که می خواهد مکنت صاحب باغ را نشان دهد مناسب شیب تند شمالی جنوبی و شرقی غربی که دارد برای حرکت اتومبیل است. روی این محور که می‌آید و می‌خواهد که به این عمارت می‌رسد یک طبقه ساختمان باید برود بالا؛ از این خط منحنی می‌شود و یک دور این‌جا کنار استخر آبی که به آن می‌گفتند دریاچه و وسط آن جزیره بوده می‌چرخیده و دوباره از این انحنا می‌آمده و از این‌جا می‌رفته به سمت عمارت بالا.\u

003c/p\u003e\u003cp\u003eپس مناسب حرکت درشکه و اتومبیل و دارای یک طرح جذّاب هم بوده و در بازی‌های زیبایی‌شناسانه‌ای دارد به آب هم یک اشاره‌ای هم می‌کنیم و رد می‌شویم و بیشتر می خواهیم که آن کانتکست و روایت باغ را بفهمیم. \u003c/p\u003e\u003cp\u003e

روایت تاریخی خاندان بانی و نظام اداری نیشابور

پس روایت باغ را تا این‌جا به این‌صورت بگویم: در زمان احمدشاه حاکم خراسان که قبلاً در قزوین بوده و املاک زیادی در قزوین داشته یکی از مالکین بزرگ قزوین را می‌شناسد که یک خانوادۀ بزرگی هستند به نام گنجی‌ها در قزوین که نسل‌شان هنوز هم در قزوین هستند. حاکم وقتی حکومت خراسان به دستش می‌رسد مدیریت املاک را می‌دهد به یکی از خوانین آن جماعت. و بعد در نیشابور هم املاکی می‌خرد و از او دعوت می‌کند که به نیشابور بیاید و خود او هم ملک بخرد و املاک حاکم را هم مدیریت کند و لقبی همراه با منصبی به او می‌دهد(معتمد‌الایالة).

نیشابور به چهار بخش کشاورزی تقسیم می‌شود؛ شمال‌شرقی، شمال‌غربی، جنوب‌شرقی، جنوب‌غربی. به چهار جلگه مشخص قابل کشاورزی و در هر کدام یکی از این خوانین معتبر را می‌گذارد که مسئول آبادانی آن منطقه باشند و در عین حال مالیات‌ها را جمع بکنند؛ یکی سعید‌الایالة، یکی معتمد‌الایالة و یکی فلان و فلان.

معتمد‌الایالة غیرمحلّی است و اصلاً قزوینی است. می‌آید این‌جا و در همین منطقه‌ي تحت جلگه و بعد هم که فوت می‌کند پسر جوانش عنوان سالار معتمد می‌گیرد چون یک خان است و این سالار معتمد است که این باغ را می‌سازد و این سالار معتمد است که با کمال‌الملک حشر و نشر داشته و این سالار معتمد است که نیشابور را تحت سیطره‌ی خودش قرار می‌دهد و آن کارخانۀ پنبه را هم در شهر نیشابور قرار بوده تأسیس کند که محلش هم مشخص بوده.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

ساختار خانوادگی و سبک زندگی در باغ

ایشان هم‌زمان چند همسر هم دارد و با همه‌ي همسران با هم زندگی می‌کنند و ایشان شخصیت جالبی هم داشتند چون در آن زمان بقیه اربابان هم چند همسر داشته اند ولی هر کدام را جدا از هم در خانه‌ای اسکان داده بودند ولی ایشان چهار همسر و دوازده فرزند همه با هم چه در شهر و چه در باغ زندگی می‌کرند و همه‌شان از این باغ خاطرات دارند؛ بچه‌هایی که شاید یک نسل با هم فاصله دارند واین‌ها با هم زندگی می‌کردند و با هن خاطراتی داشتند. داستان این باغ این است که در زمانی که ما هنوز ساختار معیشتی‌مان متحوّل نشده است با اصلاحات اراضی و بر مبنای کشاورزی است و اگر صنعتی می‌خواهد پا بگیرد همین اربابان کشاورز هستند که این کار را می‌کنند در همین مقطع این باغ می‌رسد به جایی که دیگر عمرشان تمام می‌شود و باغ های اربابی عمرشان تمام می‌شود. این که خانم دکتر می‌گفتید نقش اقتصادی، نظام اقتصادی ما که عوض می‌شود باغ‌ها افول پیدا می‌کنند.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

افول باغ و دلایل متروک شدن آن

وقتی اصلاحات ارضی می‌شود و املاک تقسیم می‌شود و شرکت‌های سهامی زراعی به‌وجود می‌آید باغ‌ها متروک می‌شوند و باغ‌ها نقش‌شان را از دست می‌دهند و مدریت منطقۀ کشاورزی از دست می‌رود و باغ هم مثل الآن آن باغ تفرّجی نیست که ویلای کردان و فلان باشد و گاهی وقت‌ها حالت نفرت ایجاد می‌شود و دوست ندارند پا در آنجا بگذارند.

دلیلی که این باغ تا ده پانزده سال بعد از اصلاحات اراضی هم پابرجا می‌ماند این بود که بانی باغ وصیّت کرده بود این باغ بین هفت پسر من تقسیم بشود ولی به هیچ‌وجه تفکیک نکنید و ساختمانش را خراب نکنید و مبلمانش را جمع نکنید همه چیز سر جایش باشد و همه‌ی شما از آن استفاده کنید و این‌ها بعد از اصلاحات اراضی تا مدتی می‌آمدند و می‌رفتند؛ امّا به تدریج دل‌زده شدند و حضور دائم هم ندارند شما فرض کنید شاید سالی دوبار بیایند این‌ها حضور دائم ندارند و بعد خبر می‌آید که در پنجره‌ها را آمده‌اند و کنده‌اند و خبر می‌دهند که اثاثیه را دزدیده‌اند و بالأخره باهث می‌شود که تخلیه بشود، ضمن این‌که به تدریج حق‌آبه باغ هم دست‌اندازی می‌شود بر رویش و باغ بی‌آب می‌شود یعنی علی‌رغم دست‌کشیدن از باغ عمارت را حفظ کرده بودند که میوه داشته باشد ولی حق‌آبه را که تصرف می‌کنند آن هم باعث رها شدن باغ و این روزی که شما دیدید می‌شود.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

بازشناسی باغ از خلال عکس‌ها و احیای آن

حالا از جهتی که شما دیدید و عکس‌هایی که به ما کمک کردند می‌بینیم که این‌جا بانی باغ نشسته است بر روی صندلی و یکی از این صاحب منصبان نظامی قاجاری با این کلاه مخصوص ایستاده که از منصوبین او هست و یکی دیگر که از منصوبین هست و از قزوین می‌آمدند و ایشان خیلی پرابهت نشسته.

این‌جا کمال‌الملک را با قد بلند و سالار معتمد معروف بوده که خیلی قد بلندی داشته ولی کمال‌الملک یک سر و گردن از او بلندتر بوده و دو تن از رجال شهر نیشابور؛ این عکس‌ها به ما کمک کرد که عناصر باغ را پیدا کنیم و از زیر خاک مثل باستان‌شناسی دربیاوریم؛ با آقای مهندس دکتر گلستانی که الآن در دانشگاه مشهد درس هم می‌دهد ایشان پروژه را از میراث گرفت برای احیای باغ ما تماماً اطّلاعات را از فرهنگ شفاهی و اندک مکتوبات به‌دست آوردیم و این پله‌ها و آبشره از زیر خاک درآمد. این‌جا یکی از نقاط زیبای باغ بوده که مسیر باغ از وسط خیابان و عمدتاً از دوطرف می‌گذشته برای این‌که ماشین از وسط بتواند عبور بکند.\u003c/p\u003e\u003cp\u003eاین یکی از تابلوهای کمال‌الملک است که الآن دست ورثه است و تا وقتی که باغ اثاثیه‌اش بود این هم در باغ بود که به باغ اهدا کرده بوده.\u003c/p\u003e\u003cp\u003eبا داستان‌هایی که ما مرور کردیم به این نتیجه رسیدیم که این باغ هم مثل سایر باغ‌های اربابی مرکز مدیریت منطقه بزرگ کشاورزی بوده و آباد کردن منطقه با ساختن این باغ وسعت بیشتری می‌گیرد؛ یعنی زمین‌های بیشتری زیر کشت می‌رود؛ یعنی آبادی تقی‌آباد یک‌دفعه شروع می‌کند به وسعت گرفتن با ساخته شدن این باغ.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

پیوند باغ با تحولات فرهنگی و اجتماعی

احداث هر باغ به معنی پیدایش یا توسعه‌ی یک آبادی است. خیلی از باغ‌های ما عامل پیدایش آبادی هستند و خیلی از آن‌ها عامل توسعه‌ی آبادی و این نمونه‌ها را در بیرجند توانسیتم بازشناسی کنیم.این باغ با هدف آبادانی منطقه و مرکزیتی برای مدیریتی ساخته شده حتی باغ‌های باغداری متعدد در منطقه در پی بهره‌وری بیشتر کشاورزی در کل نیشابور بوده و شهره بوده به حدی که خود مالک اسم نشاط بر آن گذاشته و مردم به طور عام به اسم آبادی آن‌را می‌شناسند ’باغ تقی آباد’. ولی من چیزی پیدا کردم و می‌خواهم ببینید که دورۀ تحوّل دارد و عجیب نیست که نقشه باغ این‌قدر عوض شده است به نسبت باغ‌های ایرانی.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

نشانه‌های مدرنیته و روابط فرهنگی بانی باغ (سابار معتمد)

بانی باغ به تشویق دکتر غنی، بعد از جنگ‌جهانی اوّل پنج پسرخود را به اروپا می‌فرستند برای تحصیل؛ در حالی که خودش سواد مکتب‌خانه‌ای داشته.

بعد از فوت دختر او را که عروس می‌کنند کارت عروسی چاپ می‌کنند؛ در شهری مثل نیشابور عجیب است که در آن دوران کارت عروسی بدهند. چون خانم بانی و مادر این دختر از خانواده‌ی غفاری است و وابسته به قاجار بوده و یک ارتباط مستقیم با تهران داشتند. در کارت عروسی آدرس این است: نیشابور، باغ نشاط. یعنی جای شناخته شده‌ای بوده مثل ماهان باغ شاهزاده.\u003c/p\u003e\u003cp\u003eیک صحبتی خانم دکتر کردند که باغ‌های اربابی نشانۀ حضور آن ارباب هستند، نشانه حضور و تسلّط او بر سامانه‌ی کشاورزی، این یک نشانۀ خیلی شاخص بوده از حضور پرقدرت مالکی که سامانۀ کشاورزی را مدیریت می‌کند. خوش‌بختانه خوش‌نام از آب درآمده، خیلی وقت‌ها این نشانۀ حضور ترسناک هستند.

حقیقت را نمی‌دانم ولی شنیده‌ام آن شاهزاده فرمانفرمایی که باغ ماهان را ساخته به کله‌کن معروف بوده، یعنی خیلی خشن بوده. ولی این‌هم نشانه حضور است و باغ‌های اربابی نشانۀ حضور هستند و این نشانۀ حضور در نیشابور است نه فقط در منطقۀ خودش که بسیار دیگری از رجال این باغ‌ها را دارند در منطقۀ خودشان این نشانۀ حضور در کل منطقۀ نیشابور هست.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

نظام آبی و هندسهٔ جدید باغ

این تصاویر نشان می‌دهد در عین‌حال استخوان‌بندی اصلی باغ ایرانی رعایت شده. این‌جا حوض آبی بوده و آب در دو طرف در پای جوی‌ها عبور می‌کرده. آن عبور آب در محور اصلی را در این‌جا نداریم بلکه در پایین باغ داریم که یک محور کوتاهی بین پنج شش حوض تکرار شده. این عمارت عمارت هم عقب نشسته.\u003c/p\u003e\u003cp\u003eیکی از حضّار(جورابچی): ببخشید یعنی آب‌ جاری حضور ندارد؟\u003c/p\u003e\u003cp\u003e(1:38:55) وجود داشته و از پای درختان عبور می‌کرده به صورت دو طرفه، باغ گلشن طبس هم به همین صورت است. در باغ گلشن دو نهر از دو طرف خیابان باغ عبور می‌کنند. این‌جا هم همین‌طور است. در زیر این حوض تن‌پوشه وجود دارد و اصلاً از رو نمی‌آید که آب نمایش داده بشود آب می‌آید در این دو نهر، و این تغییرات در جهت مدرن شدن و این‌که ماشین بیاید و در این‌جا عبور کند است و این را می ‌برند درست پایین این عمارت که ارتفاع می‌آید پایین و آن‌جا آب در یک محوطه‌ی گرد که اسمش را گذاشته‌اند دریاچه و وسط آن‌ هم یک جزیره و در آن محوّطه جمع می‌شود و بعد از آن محوّطه با یک آبشار و بعد آبشره که آبشره را دیدیم آن‌جا مستقیم می‌آید رو، به همان باریکی که آبشره را دیدیم و بعد سع یا پنج حوض بین این‌ها هم آب نمایشی هست ولی دوباره در فاصله ای که اتومبیل می‌اید و می‌خواهد به کنار بپیچد این تمام می‌شود.

من تمام نقشه‌ها را نگذاشتم چون خیلی وقت می‌گیرد؛ یعنی تمام این‌ها کار شده است بعداً حوض و آب نمایشی هم محو شده بود ما شنیدیم زمانی که مبارزه با مالاریا بود آمده بودند و گفته بودند تمام این حوض‌ها را بپوشانید و این‌ها از زیر خاک درآورده شد و آقای دکتر گلستانی واقعاً این‌جا کار باستان‌شناسی انجام دادند.

تمام این حوض‌ها جوی‌ها و مسیر‌ها و حتی تن‌پوشه‌ها و فواره‌ها که با شیرفلکه باز می‌شود همه‌ی این‌ها را ایشان پیدا کردند.\u003c/p\u003e\u003cp\u003eببینید، مسیر آب این بالا که می‌آید و جلوی این‌جا را ما پیدا نکردیم ولی من شنیدم که جلوی این عمارت اصلی و قدیمی باغ یک حوض بوده و منطقی است که باشد و پیدا نشد؛ وبعد از زیر از طریق تن‌پوشه می‌رفته چون درشکه و ماشین باید از این‌جا حرکت می‌کرده و می‌آمد هاین‌جا و این حوضی که الآن گودلش را دیدید دوباره می‌رفته زیر و فقط از دو طرف درختان جاری بوده و می‌آمده از این عمارت که عبور می‌کرده رو می‌شده. با آبشار به پایین می‌آمده و بعد با آبشره در این دایره‌ی صورتی مسیر حرکت اتومبیل است.\u003c/p\u003e\u003cp\u003eاین دایره‌ای که وسط می‌بینید آن دریاچه است. از این‌جا تا این‌جا آب رو هست و در مسیر هم حوض‌های متعدد و آبشره‌ها بوده که در این شیب حرکت می‌کند. در این‌جا و یا این‌جا تمام می‌شود؛ پس این‌جا مسیر اتومبیل است که اتومبیل از این‌جا حرکت می‌کرده و به این عمارت می‌آمده یا از این جا حرکت می‌کرده و می‌رفته به طرف این عمارت و درشکه هم همین مسیر را و عکس هر دو هم موجود است در باغ. در این تکه که نهال‌کاری است خزانه‌ی باغ است (خزانۀ باغ جایی است که در آن نهال می‌کاشتند) \u003c/p\u003e\u003cp\u003eاین لکّه‌ها که در عکس‌های هوایی دیده می‌شود هنوز نمی‌دانیم چیست و به نظر می‌آید درست قرینه هم هست؛ شاید عکی برای پاییز یا زمستان است و تاکستان باشد ولی نمی‌تواند چهار تاکستان داشته باشد و می‌دانید تاک‌ها خشک می‌شود و روی زمین دیگر آن سبزینگی و انبوهی را ندارد؛ یا این‌که محلّی بوده که درختان را کنده‌اند تا دوباره نهال جدید کاشته شود و ما نمی‌دانیم و نتوانستیم بفهمیم ولی نفش باغ را ببینید در این‌جا، این یک طرح و هندسه‌ی جدید است ولی خیلیل تقارن وشکل ترسیم آن دقیقاً با این مربع‌هایی که می‌شده بر روی زمین ترسیم کرد و بعد قطرها را کشید هم‌خوانی دارد و این خطوط را درآوردند؛ یعنی به‌نظر می‌آید که روحیه‌ی معماران ایرانی که تزئینات اسلیمی می‌کردند و به این ترسمات آشنا هستند در این باغ نقش داشته. ما نمی‌دانیم که طرّاح که بوده و فقط با توجّه به صحبت‌های دکتر غنی در کتاب‌شان می‌دانیم این آدم هیچ مسافرتی به جز مشهد نمی‌رفته و حتی تهران هم نمی‌رفته ولی به اندازه یک آدم جهان دیده اطّلاعات داشته از دنیا به علّت آدم‌هایی که با آن‌ها مرتبط بوده؛ از این آدم‌هایی که با او مرتبط بودند کسی این طرح را داده مشخّص نیست.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

این عکس‌ها خیلی به ما کمک کرد. ببینید این آن‌جایی است که آب در آن عرض کم رو می‌شود. از آن عمارت وسط تا میانه‌ی راهی که اتومبیل ‌رو هست به صورت آبشره، جوی آب، حوض و همین‌طور چند بار تکرار می‌شود و می‌رود به دو طرف خیابان باغ. پله های این‌جا صاف نیستند و منحنی هستند؛ ما اول فکر می‌کردیم صاف هستند ولی وقتی از زیر خاک درآمد دیدیم این‌ها انحنا دارند. لباس پوشیدن افراد زمان زندگی در باغ را مشخّص می‌کند. این عکس‌ها برای ۱۳۱۰ است. صاحب باغ در ۱۳۱۲ فوت می‌کند و بعد پسرها این جا را مدیریت می‌کنند. این‌هم استاد شهریار هست در این‌جا.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

 

این عکس برای قبل از اصلاحات ارضی است و باغ آباد است و استفادا می‌شود توسط ورثه و این جا یک مراسمی باید باشد و خانواده جمع شده‌اند؛ لباس‌ها همه فرنگی و مدل همان دورۀ تحوّل است و برای دهه‌ی بیست یا سی هست این عکس. ساختمان را بر اساس همین عکس‌ها الآن مرمّت کرده‌اند و شده‌است ساختمان میراث فرهنگی شهر فیروزه و ساختمان بالایی در‌حال مرمّت است.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

تأثیر الگوی باغ نشاط بر باغ‌سازی ایران

این هم یک آلاچیق خیلی جالب است و فرنگی‌مأبی است و به جای آن کوشک‌های مطّبقی که ما در باغ داشتیم و ما این‌جا کوشک نداریم مثل عمارت مجلل صمصام‌السلطنه یعنی عمارت‌هایی که کوشک نیستند و عمارت هستند و در مرکز یک باغ قرار گرفته‌اند؛ موزه آبگینه( عمارت قوام) که خیلی الگویی اروپایی دارد این را هم برید و بینید.

این‌جا هم عمارت کوشک نیست، بنابراین برای نظاره کردن و نظرگاه داشتن آلاچیق ساختند که از جنس چوب است و به‌نظر می‌رسد الگویی روس داشته باشد؛ این ها ایرانی نیستند ولی کانسپت کوشک مطّبق را دارند و در کوشک‌های مطّبق ما می‌دانید نقطۀ خاصی هم ندارند و هرجایی که ممکن بوده منظر بیرونی را بهتر ببینند ساخته می‌شده و این هم همان وضع را داشته.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

ما گفتیم باغ از فرهنگ برآمده وتمام این‌ حرف‌هایی که من زدم برای این بود که یک کانتکست کاملی از آن زمان ساخت و زمان زندگی باغ به دست بیاید گه جغرافیایی و اقلیمی و چه مکان‌یابی منطقه‌ای و حوزۀ نفوذ و چه ساختار اجتماعی زمان ساخت و ساختار اجتماعی بانی باغ و خانواده‌ای که در آن‌جا بودند و رفتار‌های اجتماعی همه‌ی این‌ها را صحبت کردیم و این‌ها همه مرتبط با فرهنگ زمانه است که فرهنگ دورۀ تحوّل است و من جلسه پیش گفتم و خانم دکتر گفتند باغ فرهنگ‌ساز هم هست و نمونه ها در بیرجند و نیشابور هم هست. \u003c/p\u003e\u003cp\u003eدر بیرجند وقتی شوکت‌الملک وقتی شروع می‌کند به باغ ساختن تمام افراد خانواده به تبع او باغ می‌سازند؛ گرچه که این اصولاً یک رسم است که اربابان باغ بسازند ولی یک وقتی یک سبک‌های خاصی دارند که این باغ با این طرح منحنی که دارد در نیشابور الگو می‌شود و باغ‌هایی که بعد از این باغ ساخته شدند توسط اربابان در نیشابور و ما از عکس‌های هوایی ردشان را پیدا کردیم همه رفتند سراغ همین انحنا به صور مختلف و در واقع فرم باغ ایرانی را متحوّل کردند یعنی یک فرهنگ جدید در باغ‌سازی در نقش نه بلکه در طرّاحی و شکل که یک الگوی جدید شد در یک زمینه طرّاحی که می‌شود گفت فرهنگ جدید در طرّاحی به‌وجود آمد که ریشه‌ی آن را ما می‌گوییم در تهران اتّفاق افتاده بود؛ اوّل از پارک امین‌الدوله و امین‌الضرب شروع می‌شود که ایده‌های پارک‌های اروپایی را می‌گیرند تا و یکی دیگر که حضور ذهن ندارم و خیلی ناشناخته است ولی جال است که چند دایره در وسط دارد و منحنی دارد.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e

جمع‌بندی و تأمل پایانی

در بیرجند هم دیده‌اید دیگر که باغ امیریه در وسط دایره‌ای دارد که آن هم مثل استخر این مدوّری داشته و این داستان‌ها . خانم دکتر شما لطف کنید یک جمع‌بندی داشته باشید.\u003c/p\u003e\u003cp\u003eرضوی: خواهش می‌کنم؛ اولاً آقای فرش‌چین اعلام کردند که ایشان هم اهل نیشابور هستند. خانم دکتر اگر اجازه بفرمایید یک جمع‌بندی کوچک بکنم و از بابت این‌که در نقشه‌‌ي ذهنی خودم چیزی از فرمایشات شما جا نمانده باشد و امیدوارم که برای بقیهدوستان هم مفید باشد.\u003c/p\u003e\u003cp\u003eبه گمانم مروری که فرمودید با وعده‌ای که داده بودید که باغ را در بستر آن که هم بستر ملموس و ناملموس است بشناسیم و آن توضیحات جغرافیایی که در مورد مکان قرارگیری ارائه فرمودید نقطۀ بسیار مهمّی است و به صورت یک یادداشت باید وجود داشته باشد.

حتی برگذار‌کنندگان باید به فکر این بی‌افتند که یک جلسه با عنوان باغ‌ها و راه‌ها بگذارند به دلیلی این‌که شما به مسیری که این‌باغ‌ها داشتند اشاره کردید به نظر می‌آید روایت‌های ناگفته‌ی بسیاری این‌جا وجود دارد.\u003c/p\u003e\u003cp\u003eاز مبحث جغرافیای استقرار این‌ باغ‌ها که بگذریم به تحلیل‌های اقتصادی که رسیدید و من سؤوالات مختصر پرسیدم از شما وشما لطف کردید و پاسخ دادید؛ می‌شود خیلی راجع به این مباحث صحبت کرد، شما خاطرتان هست زمانی که به نظریه‌ی پیرن برمی‌خوریم و جابه‌جا شدن مرکز ثقل اروپا از بعد از شارلمانی تا قرن چهاردهم، همیشه برای ما جالب بود که چگونه این پزوهشگر تاریخی از اسناد اقتصادی برخی از جانمایی‌های سرزمینی را معلوم کرده و این فرآیند‌ها را آشکار کرده و من به نظرم در این حوزه کار نشده.\u003c/p\u003e\u003cp\u003eاعتضادی: بله در مورد این نقش اقتصادی باغ‌های اربابی در ایران کار نشده و بعد اصلاً در رابطه‌ با اقتصاد و سیاست هم که شما گفتید که در قرن هجده در آن‌طرف دنیا کار شده ما الآن در دهه‌ي پنجاه جامعه‌شناسانی داریم که در این حوزه کار کردند مثل آقای احمد اشرف که الآن جانشنین آقای احسان یارشاطر هستند در مؤسسه‌ی ایرانیکا، ایشان جامعه‌شناس با دید اقتصادی هستند یربان آبراهمیان یا همایون پاتوزیان، این‌ها در دهه‌ی پنجاه رویرابطه‌ی نظام اقتصادی به طور تاریخی در ایران و شهر‌نشینی چون جامعه‌شناس بودند که خودش ربط پیدا می‌کند با سیاست کار کردند و هنوز هم کار می‌کنند. امّا به‌طور خاص آن‌ چیزی که شما می‌فرماید که در اروپا اتفاق افتاده این‌جا نیافتاده است؛ رابطه‌ی باغ و نقش اقتصادی اربابی نشده.\u003c/p\u003e\u003cp\u003eرضوی: بله حداقل ما از آن اطّلاع نداریم. به‌نظر می‌آید که خیلی جای خوبی بود برای تمرکز و دلیل این‌که گفتیم باغ به مثابه نشان سلامت یک سرزمین است، این است. و گفتیم که این سلامت می‌تواند چند لایه باشد یعنی سلامت اقتصادی و کشاورزی و اقتصاد بازرگانی در واقع در هردو جا این به معنای نشان سلامت بود که در جایی قابل رؤیت و اتّکا هست و احساس امنیت در مخاطب به‌وجود می‌آورد.\u003c/p\u003e\u003cp\u003eبه بحث فرهنگی که رسیدیم من سوالی نپرسیدم ولی شما که داشتید در خصوص حضور برجستگان فرهنگی در این باغ صحبت می‌کردید؛ من را یاد متون متعددی انداخت که زمانی که این‌چنین وجهات پیدا می‌کند در حدّی که بزرگان و خصوصاً بزرگان فرهنگی آن‌جا را محل استقرار و گفت‌و‌گوی خودشان انتخاب بکنند این به چه معناست؟ اوّل ازهمه که یاد کتاب جشن ویک اند ران همینگ‌وی افتادم که زمانی که بزرگان در مناطق مختلف یک سکونت‌گاه این قدر موجب تماشای مردم می‌شود؛ یعنی باعث می‌شود آن مکان به عنوان نشان سلامت فرهنگ بشود. نکته‌ی دیگر این‌که یاد کلاس‌هایی که در خدمت‌تان بودیم افتادم و این‌که در دورۀ رنسانس چقدر بزرگان و خصوصاً بزرگان کلیسا از باز کردن در‌های باغ‌های خود به روی مردم به دنبال حلب وجاهت اجتماعی بودند؛ و من پاره روایت‌هایی در مورد باغ ملک تهران دیدم و در این خصوص شندیه بودم و جناب ملک هم در این حوزه شناخته شده‌اند و دیدم آن‌جا هم دقیقا همین بود؛ رویداد پذیری باغ به واسطه‌ی حضور افرادی که حتی سلام و حضورشان به‌هرحال جهان را رنگ دیگری می‌کند به چه شکلی در می‌آید. ما داریم دائم درباره‌ی این‌که باغ به مثابه سلامت است صحبت می‌کنیم و الآن داریم در مورد سلامت وجهه‌ي مالک باغ صحبت می‌کنیم و من فکر می‌کنم آن‌جا هم بحث همین بود که برای بالا بردن وجهه‌ی عمومی بودند. بعد فکر می کنم که چقدر خوب است که بزرگان روزگار گوش بگیرند این موضوع را که وجاهت از این حاصل می‌شود که دل چه کسانی به شما گرم است و پشت شما به چه کسانی و این تمام شدن بزرگان فرهنگی به نظر می‌آید که یک تصویری ایجاد می‌کند که وقتی یک جایی هس که دل افراد در یک مقیاس دکتر غنی و کمال‌الملک به آن گرم است دل جامعه گرم می‌شود.\u003c/p\u003e\u003cp\u003e اعتضادی: حتی مثلا تجّار مهم مشهد که وجهه‌ي اجتماعی خیلی بالایی دارند حاجی ملک بود که او هم از مشهد از معاشرین صاحب باغ بود که او هم اروپا رفته بود و او هم مشوّق بود که این بچه‌ها را بفرستند اروپا این تکّفل دوتا از این بچه‌ها را حاجی ملک بر عهده می‌گیرد و تکّفل سه‌تا را دکتر غنی یعنی معاشرینی در حد بالاتر از دانش خود همیشه پش خود داشته.\u003c/p\u003e\u003cp\u003eرضوی: و بعد به بحث افول دوران باغ و افول دوران رونق هم رسیدید که آن هم فکر می‌کنم بسیار آموزنده بود بیش از هر چیز بالأخره تماشا و شندیدنش آسان نیست و متأمل می‌کند انسان را ولی این‌که من ابتدای عرایض گفتم که گاهی وقت‌ها این باغ‌های گمشده و این باغ‌های ویران بهتر به ما درس می‌دهند؛ این‌جا واقعاً ثابت می‌شود که اندام‌وارگی این پدیده چقدر شدید بوده یعنی به قدری از بابت متابولیسم و نوسج وصل بوده به پیکر اقتصادی فرهنگی در جامعه مختوم شدن هر کدام از این‌ها این سرپنجه‌های سلامت شده و من فکر می کنم که به این ترتیب واقعاً علاوه بر باغ‌ها و راه‌ها ما جلسات باغ‌های گمشده را هم باید پاس بداریم به دلیل این‌که این‌ها نشانۀ سلامت گمشده‌ي ما هستند.\u003c/p\u003e\u003cp\u003eاعتضادی: دقیقاً این باغ‌های گمشده را همان نظام زیستی حتماً باید برسی کنیم و ارتباطش را با آبادنی منطقه و شهر‌ها یعنی کاملاً با شهر‌ها مرتبط است.\u003c/p\u003e\u003cp\u003eچند نکته‌ی کوچک هم بگم. یکی در نظام ارباب و رعیتی ما و این‌که گفتند کاردینال‌ها در باغ‌ها را باز می‌گذاشتند در دورۀ رنسانس و یک قواعدی هم تعیین می‌کردند که مراقب گیاهان و تزئینات باغ باشید؛ باغ های اربابی ما درشان کلاً باز هست و تمام روستایی‌هایی که به عنوان رعیت شناخته می‌شوند به راحتی در این باغ‌ها رفت‌و‌آمد می‌کنند. عده‌ای از این‌ها مسئولیت مستقیم دارند یعنی باغ‌بان هستند سرباغ‌بان هستند مسئول آبیاری هستند و عده‌ای نه؛ در فصل جمع کردن میوه زنان و بچه‌های رعیت می‌آیند به باغ و میوه جمع می‌کنند و محشور هستند با ارباب و خانواده‌ي ارباب. من داستان‌هایی را شندیم که این‌ها با بچه‌های رعیت هم‌بازی بودند و با هم بزرگ شدند؛حتی بعضی با آن بچه‌ي باغ‌بان که خانۀ آن‌ها در باغ بوده وقتی که معّلم سرخانه، بانی باغ برای بچه‌ها می‌گرفته که بیایند و به دختر‌ها درس بدهند؛ آن دختر باغ‌بان هم در همان کلاس، درس می‌خوانده. پس روابط طبقاتی شدید لزوماً حاکم نبوده. پس در باغ بر روی مردم باز بوده و باغ این‌طور نبوده که یک فضای محصور منزوی بوده باشد و رعیت در آن رفت‌و‌آمد دائم داشته. این ها هر روز که میوه‌چینی بوده هر چقدر که می‌خواستند میوه می‌توانستند با خود ببرند و چیز زیاپی هم با خود نمی بردند و زنان نیشابوری به قول نیشابوری‌ها می‌گفتند ما در بال‌مان مقداری گیلاس می‌ریختیم و می‌بردیم. این بوده که روابطی که داشتند یک روابط سیستمی بوده همان‌طور که خانم دکتر گفتند.\u003c/p\u003e\u003cp\u003eیکی این نکته بود که نظام ارباب رعیتی می‌تواند یک نظام حتی عادلانه‌ای باشد و می‌تواند با خشونت و جنگ هم باشد و من یک تأمل مختصری کردم، خان‌هایی که خیلی کلّه‌کن و خشن بودند غالباً خان‌هایی بودند که از نظام عشایری برخاستند یعنی خان یک عشیره بودند و بعد حاکم فلان شهر شدند و بعد در آن‌جا شهرنشینی و این‌ها بوده ولی همان خشونت عشیره‌ای که به قول ابن‌خلدون عصبیت دارند هنوز در آن‌ها هس؛ و خیلی از خان‌ها این ویزگی را نداشتند. مثلاً در خود خراسان من روی یک ایلی که همه خان کشاورزی شدند ولی اول ایل بودند دائم به مشهد لشگرکشی می‌کردند. دو ایل، یکی ایل زعفرانلو از شمال و یکی ایل قرائی از جنوب و این‌ها از خان‌هایی بودند که خشن بودند ولی این مورد به آن صورت نبوده چون رگ‌و ریشه‌ی عشایری نداشتند .\u003c/p\u003e\u003cp\u003eنکته‌ی دیگری که راجع‌به داستان این باغ می‌خواستم بگویم برج است. ما دیدید که این باغ چهار برج داشت. چرا این باغ برج داشته؟ باغ فین هم یک باغ حکومتی است و برج دارد و این هم باغی است که به‌ هر‌حال زمانی مالک آن حاکم است. دلیل چیست؟ برمی‌گردد به موفعیت تاریخی و کانتکست آن. شما داستان جان‌محمد را شندید. اصلا کلی‌در همان کوه‌های شمال آن باغ است و همان منطقه‌ای که کرد‌ها و عشایر هستند و دچار قحطی می‌شوند و آن یاغی از آن‌جا در می‌آید. این باغ اوّلاً در زمان قحطی ساخته شده که یاغی‌های زیادب در منطقه هستند؛ برج‌ها برای امنیت از رعیت نیست، برای امنیت در برابر یاغی‌هایی است که از خارج حوزه تحت فشار زندگی عشایری که مراتع خشک شده و گوسفندان می‌‌میرند حمله می‌کنند به این باغ‌هایی که در آن انبار غلّه هست. به این دلیل برج و تفنگ‌چی داشته و چندین باغ دیگر را هم من می‌شناسم در نیشابور که برج و تفنگ‌چی داشتند و این به‌خاطر امنیت از یاغی‌ها بوده. صاحب این باغ را رضاشاه وقتی کودتا می‌کند به علت همین‌که می‌گویند تفنگ‌چی دارد زندانی می‌کنند که بعد ثابت می‌شود او ایل و قبیله‌ای ندارد و شش تفنگ‌چی دارد و آزاد می‌شود. ولی این داستان‌ها مهم است که چرا برج دارد؛ باغ فین را راحت می‌توانیم قبول کنیم که چرا برج دارد ولی این باغ اربابی چرا برج دارد و چرا خیلی از باغ‌ها برج ندارند؟ باید رفت در یک بستر اجتماعی و دید وضعیت آن‌جا چطوری بوده. ولی از طرف رعیت هیچ‌وقت ناامنی نبوده در منطقه‌ای که نظام ارباب و رعیتی هست.\u003c/p\u003e

//—–//

در دومین نشست از سلسله‌رویدادهای «باغ‌خوانی» که با حضور دکتر لادن اعتضادی و دکتر نیلوفر رضوی برگزار شد، موضوع «باغ مرا می‌خواند» در پیوند با فرهنگ، تاریخ و هویت باغ ایرانی مورد بررسی قرار گرفت.

دکتر رضوی در آغاز ضمن یادآوری اهمیت نشست نخست، از حمایت انجمن علمی معماری منظر دانشگاه شهید بهشتی و شرکت متن‌آویس برای برگزاری و مستندسازی این جلسات قدردانی کرد.

دکتر اعتضادی سخن خود را با این نکته آغاز کرد که «باغ‌سازی مظهر فرهنگ است» و هر باغ خلاقه‌ی هنری، بازتابی از تمدن زمانه‌اش به شمار می‌رود. او تأکید کرد که برای شناخت باغ ایرانی باید از رویکرد پدیدارشناسی فرهنگی بهره گرفت تا رابطه‌ی متقابل میان انسان و باغ به‌عنوان «اثر هنری زنده» فهم شود.

در این جلسه، ایشان نمونه‌ی پژوهشی خود را با عنوان «باغ نشاط نیشابور» معرفی کرد؛ باغی اربابی از دوران قاجار و پهلوی اول که ضمن برخورداری از ارزش‌های زیبایی‌شناختی، نقشی اقتصادی و مدیریتی در منطقه‌ی نیشابور داشته است. او با تکیه بر اسناد تاریخی، روایت کرد که این باغ در زمان قحطی بزرگ ایران (۱۹۱۷ م) ساخته شد و سازنده‌ی آن، «سالار معتمد»، از ثروتمندان و مدیران نیک‌نام نیشابور بود که با به‌کارگیری قحطی‌زدگان در ساخت باغ، هم به آبادانی منطقه و هم به معیشت مردم یاری رساند.

این باغ، افزون بر عملکرد تفرّجی، مرکز مدیریت کشاورزی، تجارت پنبه و ابریشم در منطقه بوده و به‌سبب موقعیتش در مسیر تهران ـ مشهد، نقشی چون «باغ استقبال» داشته است؛ مکانی برای پذیرایی از رجال و فرهیختگان، از جمله کمال‌الملک، دکتر قاسم غنی، و شهریار که آن را به کانونی فرهنگی بدل کرده بودند.

در بخش تحلیلی جلسه، دکتر رضوی به مفهوم «سودمندی در مقیاس سرزمینی» پرداخت و باغ را به‌منزله‌ی «چراغ سلامت و آبادانی» یک منطقه دانست. او تأکید کرد که افول باغ‌های اربابی پس از اصلاحات ارضی، نشانه‌ی از کار افتادن نظام‌های تاریخی پیونددهنده‌ی اقتصاد، فرهنگ و زیست در ایران است.

دکتر اعتضادی نیز در جمع‌بندی خود باغ نشاط را نماد گذار از سنت به تجدد دانست؛ باغی با طرحی منحنی و نوآورانه که هم‌زمان بر روح طراحی ایرانی (اسلیمی‌ها و تقارن درونی) و الهام از الگوهای اروپایی استوار است.

در پایان، دو استاد بر اهمیت مطالعه‌ی «باغ‌های گمشده و ویران‌شده» تأکید کردند؛ چرا که این باغ‌ها، به تعبیر دکتر رضوی، «نشانه‌های سلامت ازدست‌رفته‌ی سرزمین»اند و می‌توانند رازهای پنهان تاریخ فرهنگی و اقتصادی ایران را آشکار کنند.

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته‌های بیشتر